شوهرم را دوست ندارم
زندگی یک طرفه هیچ وقت ارزش ندارد و پایدار نخواهد بود. زن و مرد باید به یکدیگر علاقه مند باشند تا بتوانند زندگی زناشویی خوبی داشته باشند. امروزه بیشتر دلیل مراجعه به روانشناس بی علاقگی زوجین است. وقتی زن همسرش را دوست ندارد به اجبار نمی توان آنها را کنار هم نگه داشت. دلیل این بی علاقگی می تواند متفاوت باشد. برخی از همان روز خواستگاری علاقه ای به مرد نداشته اند و برخی دیگر در مسیر زندگی و با برخوردها و رفتارهای نادرست به این درک رسیده اند. دوست نداشتن شوهر اگر شدت پیدا کند می تواند خیانت را به همراه داشته باشد.
برای رفع این مشکل باید ابتدا آن را عیب یابی کنید تا بتوانید به صورت کاملا ریشه ای آن را برطرف سازید. اگر بدون علاقه ازدواج کرده باشد این مشکل روز به روز حادتر شده و می تواند در روابط زناشویی و تربیت فرزندان و همچنین روابط اجتماعی هم تاثیر بگذارد. این بی علاقگی یک روند تدریجی است. در برخی شرایط این صمیمیت و عشق است که به تدریج رنگ می بازد و به همراه آن، احساس خستگی و حتی افسردگی بر فرد عارض می گردد. اجبار خانواده ها به ازدواج می تواند دلیل اصلی این بی علاقگی زن نسبت به همسرش باشد.
همین الان آزمون دانش عشق رو بزن و ببین چقدر بلدی
[wp_quiz_pro id='20470']زندگی کردن با کسی که او ره دوست ندارید قطعا یک کابوس است که شما مدام تلاش می کنید از آن رها شوید. دوست نداشتن شوهر می تواند پیامدهای زیادی به همراه داشته باشد. شما به دلیل بی علاقه بودن به مرد قطعا به او محبتی نخواهید کرد و این باعث می شود تا او برای دریافت محبت به بیرون از خانه کشیده شود که در این صورت زمینه برای خیانت فراهم می گردد. این دوست نداشتن می تواند باعث خیانت شما هم شود چون عشق را در جای دیگر جست و جو خواهید کرد و بیشتر بیرون از خانه به دنبال کسی هستید که دوستش داشته باشید.
همین الان خودتو بسنج و بدون دانش عاطفی داری یا نه جایزه هم بگیر
[wp_quiz_pro id=”20470″]
نشانه های زنی که شوهرش را دوست ندارد
زنی که شوهر خود را دوست ندارد همیشه نشانه هایی را از خود نشان می دهد که شما له کمک آنها می توانید این افراد را در جامعه شناسایی کنید.
مطالعه بیشتر: نشانه های رابطه یک طرفه
- اولین نشانه این است که زن هیچ وجه تکیه گاه مرد نبوده و همیشه علیه او است. در واقع زنی که همسر خود را دوست ندارند از او پشتیبانی نخواهد کرد او مدام مخالفت می کند و هیچ جای زندگی به یاری همسر خود نخواهد رفت.
- زنانی که علاقه به همسر خود ندارند همیشه او را به صورت جدی تهدید میکنند. این زن پای تهدید خود میایستد تا آن را عملی کند. در واقع او از ضربه زدن به همسر خود ابایی نخواهد داشت. او مدام مرد را به طلاق و جدایی تهدید می کند و هر روز این افکار را با خود مرور کرده تا بتواند سریع تر آنها را به واقعیت تبدیل کند.
- زن ارتباط خود را با خانواده همسر قطع میکند. او زیرک است و می داند که بی علاقگی به همسر به معنی بی علاقگی به خانواده همسر است پس رابطه خود را با آنها نیز قطع خواهد کرد. وقتی علاقه زن به مرد کاهش پیدا می کند رفتارهای پرخاشگرانه جایگزین صمیمیت و مهربانی می شود.
- در چنین شرايطي همسرش برای او اولویت ندارد و این یک نشانه مهم است که شما به راحتی آن را مشاهده می کنید. زن ها در این زمان به پخت غذا و انجام کارهای منزل هم اهمیتی نمی دهند دهند در واقع برای آنها مهم نیست که همسر غذا خورده است یا خیر. این زن ها هیچ گونه ارتباطی از جمله تلفنی با همسر خود نخواهند داشت.
- این زن ها دائم از مرد انتقاد میکنند. بی علاقگی باعث می شود تا زن مدام نقاط ضعف مرد را بازگو کند و به دنبال نقص های او باشد. ایراد گرفتن این زن تمامی ندارد و می تواند حتی باعث تخریب شخصیت مرد شود. با این کار اعتماد به نفس مرد پایین آمده و روز به روز فاصله بین آنها بیشتر می شود تا جایی که به تنفر می رسد.
- از هرگونه تماس فیزیکی و جنسی با مرد خودداری میکند. بی علاقگی روی روابط زناشویی زوجین هم تاثیر گذاشته و باعث می شود تا آنها سرد شوند. زن مدام از رابطه جنسی طفره می رکد و حتی از نوازش های مرد هم متنفر است. می توان گفت که به طور کلی صمیمیت بین آنها از بین می رود.
- برای زن مهم نیست که همسرش درمورد او چه میگوید. زن در لین شرایط هیچ توجهی به مرد و گفته های او ندارد و همیشه به صورت کلامی با او در حال بحث و مشاجره است. از چشم های زن می توان درصد تنفر و بی توجهی را دریافت.
- زن دیگر هیچ سوالی از مرد نمیپرسد چون چیزی از این رابطه برای او مهم نیست. زنی که شما را دوست دارد قطعا درباره هر چیزی از شما سوال می کند و صحبت کردن با شما را دوست ندارد اما برعکس زنی که علاقه ا به شما ندارد سوالی هم نمی کند.
- نشانه دیگری که در این زن ها مشاهده می شود این است که هیچ وقت عذرخواهی نمی کنند. اگر مرد را از خود ناراحت کردند برای آنها مهم نیست که دل او را بدست آورند. آنها برای اشتباهی که مرتکب می شوند به هیچ وجه عذرخواهی نمی کنند.
- بی علاقگی زن باعث می شود تا قدرت گذشت نداشته باشد و اگر شما مرتکب اشتباهی شدید به هیچ وجه شما را نخواهد بخشید.
- زن هیچ کاری برای خوشحالی مرد انجام نمیدهد که این می تواند حس خوشبختی را از زندگی آنها دور کند.
علت بی علاقگی زن نسبت به شوهر
بی علاقه شدن زن نسبت به مرد به دلایل مختلفی رخ می دهد که برخی علت ها را باید قبل از ازدواج به دنبال آنها باشیم. زنی که بدون عشق و علاقه ازدواج می کند قطعا نمی تواند خود و دیگران را خوشبخت کند چون حسی که به دنبال آن بوده را پیدا نکرده است. هر زنی با هدف داشتن یک زندگی مشترک پایدار ازدواج می کند و دوست دارند تا با عشق زندگی کند. زوج هایی که با علاقه زندگی می کنند به هم متعهد هستند و می تواند شرایط سخت را به خوبی تحمل کنند و مشکلات را پشت سر بگذارند. اما بدون عشق یک زن نمی توان زندگی شادی را تجربه کرد.
مطالعه بیشتر: راه های موفقیت در زندگی
دلایل دیگری هم در این بی علاقگی زن نسبت به مرد وجود دارد که در زیر به آنها اشاره می کنیم:
تحقیر آمیز رفتار می کند:
دلیل اصلی دلزدگی زن رفتار نادرست مرد است. زمانی که مرد به صورت کاملا تحقیرآمیز با زن رفتار می کند کم کم زن از همسرش فاصله گرفته و احساس ناخوشایندی نسبت به او پیدا می کند. زن ها نسبت به اهانت و حقیر شدن حساس است و به سرعت واکنش نشان می دهند.
وقتی مرد به شدت از زن انتقاد می کند حس بدی را در او بیدار می کند.
شاکی بودن مرد و مدام به دنبال نقص گشتن می توان باعث سردی رابطه و بی علاقگی زن نسبت به همسرش شود. مردهایی که مدام از زن خود گله و شکایت می کنند از طرف زن مورد بی مهری قرار می گیرند.
علت دیگر بی علاقگی زن نسبت به مرد نادیده گرفتن صحبت های او از طرف همسرش است.
وقتی مرد گوش شنوایی برای صحبت های زن نداشته باشد در واقع به او اهمیتی نمی دهد و این باعث می شود تا زن به مرور زمان حس بی تفاوتی و بی علاقگی پیدا کند.
مطالعه بیشتر: احساس ارزشمندی چیست
مرد هر چیزی را که شما می گویید را رد می کند و هیچ وقت حرف های شما را قبول ندارد
همین موضوع باعث می شود تا شما هیچ وقت با او مشورت نکنید و از او درخواستی نداشته باشید و علاقه شما به مرور زمان نسبت به او کمتر خواهد شد. این رفتار مانند انتقاد های بیش از حد او، به طور قابل توجهی بر روابط شما تاثیر می گذارد. باعث می شود به شما حس بدی دست دهد.
مردهایی که به کارهای زن علاقه ای نشان نمی دهند علت اصلی بی علاقه شدن زن هستند.
زن ها زمانی نسبت به مردی سرد و بی احساس می شوند که به او توجه نکرده باشد. پس دلیل اصلی اینکه برخی زن ها همسر خود را دوست ندارند بی احساس بودن آنها است.
مردهایی که با زن بحث نمی کنند و با او وارد گفت و گو نمی شوند
نمی توانند دل زن را بدست آوردند و برعکس روز به روز از او دورتر می شوند. زمانی که زن اظهارنظر می کند و مرد ساکت است فاصله ای بین آنها ایجاد شده که قابل ترمیم نیست.
راهکارهای مناسب برای علاقه مند شدن زن به مرد
چون بی علاقه شدن زن نسبت به مرد پیامدهای زیادی به همراه دارد و حتی می تواند باعث از هم پاشیدن کانون خانواده شود روانشناسان راهکارهایی مفیدی برای برطرف شدن این مشکل پیشنهاد داده اند که در زیر به آنها می پردازیم:
- اگر قبل از ازدواج کسی را دوست داشتید بهتر است بعد از ازدواج درباره آن با همسر هیچ صحبتی نداشته باشید.
- بهتر است یک لیست از نقاط مثبت همسرتان تهیه کنید و بر اساس آنها همسرتان را قضاوت و با او رفتار کنید.
- بهتر است خود را با دیگران مقایسه و مدام سرزنش نکنید. روی نقاط ضعف و قوت خود نیز کار کنید و به آینده خوشبین و امیدوار باشید.
- راهکار دیگری که می تواند شما را نسبت به همسر علاقه مند کند انجام کارهای گروهی و دسته جمعی مثل ورزش و پیاده روی و … است.
- بهتر است افکار منفی و مأیوس کننده را از خود دور کنید و به داشته های خود تکیه داشته باشید.
- سعی کنید اوقات بیشتری را با همسر بگذرانید و از مشاور هم کمک بگیرید.
مطالعه بیشتر: برای همسرم جذابیت ندارم
آخرین مقالات
-
مشاوره گروهیآیا تا به حال احساس کردهاید که مشکلات شما تنها مختص […]
-
درمان طرحواره اطاعتآیا تاکنون احساس کردهاید که همیشه در زندگیتان به […]
-
تست نئو برای ازدواجآیا میخواهید از ورود به یک رابطه پایدار و موفق […]
-
درمان طرحواره بازداری هیجانیآیا احساس میکنید که در بیان احساسات خود محدود […]
-
درمان طرحواره ایثارآیا احساس میکنید همیشه باید نیازهای دیگران را بر […]
-
درمان طرحواره انزوای اجتماعیآیا احساس میکنید هیچکس شما را نمیفهمد؟ اگر در […]
-
درمان طرحواره وابستگیآیا احساس میکنید بدون کمک دیگران قادر به مدیریت زندگی […]
-
درمان طرح واره معیارهای سرسختانهآیا تا به حال حس کردهاید که استانداردهای بالا و […]
-
درمان طرح واره شکستآیا احساس میکنید که در برابر چالشها و شکستها همیشه […]
-
درمان طرحواره آمیختگیآیا احساس میکنید که همیشه در حال مبارزه با ترس و […]
مزایای کتاب سیاست های زنانه به سبک حرا
بهبود رابطه عاطفی - رشد سیاست های زنانه - افزایش درایت های مردانه - پیشرفت در رابطه عاطفی - رهایی از وابستگی
خرید کتاب سیاست های زنانه
مزایای کتاب عشق عاقلانه
رشد کیفی رابطه - تشخیص رابطه سمی از رابطه سالم - بهبود اختلاف در رابطه - هدف گزاری برای رابطه ها
خرید کتاب عشق عاقلانه
حتما این مطالب را بخوانید
رفتار غیر مستقیم پسر عاشق
تا حالا شده حس کنی یکی از اون نگاههای عمیق و طولانی بهت میندازه، اما هیچوقت مستقیم نمیگه چی تو دلشه؟ پسرایی که عاشقن، گاهی اونقدر غیرمستقیم رفتار میکنن که آدم نمیفهمه این همه نشونه برای چیه! شاید لبخندای کوچیک، مراقبتای غیرمستقیم و توجههای خاصشون...
مشاوره رابطه عاطفی
رابطه عاطفی همیشه مثل یه جاده هموار نیست. خیلی وقتا پیش میاد که حس کنی دیگه نمیدونی چطور باید با طرفت حرف بزنی یا مشکلات رو حل کنی. اینجاست که مشاوره رابطه عاطفی میتونه کمک بزرگی باشه. تو این مقاله قراره در مورد اینکه چطور...
همسر معتاد به کار
همسر معتاد به کار به چه کسی میگویند: اعتیاد به کار یا کار اعتیادآور به عنوان یک مشکل روانشناختی شناخته میشود که به معنای وابستگی بیش از حد به کار، احساس ناتوانی یا عدم توانایی در توقف یا کنترل کار، و تأثیر مخرب آن بر...
نشانه های عشق پنهانی مردان
عشق پنهانی مردان یک احساس عمیق و قوی است که فردی درون خود احساس میکند اما به دلایلی نمیتواند آن را به طور آشکار نشان دهد یا آن را به طرف مورد نظر اعلام کند. در این نوع عشق، شخص اغلب احساساتش را مخفی نگاه...
33 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
همه یه دردو داریم درست یکی یه راه حل بذاره جلو پامون چجوری بهش بفهمونم که دوستش ندارم میخوام جدا شم واقعا دیگه نمیخوام اینجوری زندگی کنم آخه مگه یه آدم چقدر عمر میکنه شاید فردا نباشیم 😔😔😔
ازدواج من فامیلی بود وباعشق نبود الان هم دوپسردوازده وپنج ساله دارم ناامیدم از زندگی دوست دارم بمیرم بعضی وقتها میگم اشکالی نداره بخاطر بچه ها می مونم بعضی وقتها هم میگم منم انسانم جوانم حق زندگی کردن وخوشحالی داررم دوست دارم جدا بشوم واز یک طرف باخودم میگم بچه هایم بدبخت میشوند من در اروپا هستم درسته شرایط اینجا از ایران برای بچه بهتره ولی باز هم سخته یکی بگه من چکار کنم زیبایی ها دنیا را اصلا نمی بینم از ناراحتی و دلتنگی
من شوهرمو بعد هفت سال دیگه دوست ندارم چون تازه فهمیدم وقتی نادان بودم چقدر سرم زرنگی کرده و دروغ گفته بهم از سادگیم سواستفاده کرده نمیتونم ببخشمش خیلی ازش بدم اومده دروغاش یکی یکی رو شد جالبه به چشم آدم انکار میکنه
درکم از درستو غلط عوض شده من بابامو میخوام
خوشبحال دخترایی که بابا دارن
اگه بابام بود منو نجات میداد
منم بابا ندارم اگ داشتم اونممنو نجات نیداد
منم یک سال و نیم هست سنتی ازدواج کردم از اول همسرم هیچکدوم از معیارهامو نداشت و بخاطر شرایطم کوتاه اومدم و بله گفتم بعد ازدواج متوجه شدم بهم دروغ گفتن و کلی مشکل داره مثل اختلال دوقطبی و سیگاری و مشروب خواری و زیر دیپلمه واعتقادشم مشکل داره روز به روز ازش دور میشم و همش به طلاق فکر میکنم
تا دیر نشده جدا شو
سلام وارادت با توکل به خدا
تا بچه نداری جداشو
من همسرم آدم خوبیه ولی دوسش ندارم وبعد سی سال دارم به جدایی فکر میکنم
من خیلی ازش بدم میاد زیر یک سقفیم با هم زندگی نمیکنیم همش فوش تحقیر دعوا ۳ ماه جدا میخابیم و احساس خوبی دارم لاغر مردنی بو گند میده ذهنش ذهنش همه جاش فقط کرایه خونه میده ولی با سرزنش همه کاراش به فکر هیچی نیست نمیگه زنم پول لازم داره نمیگه بر خونه فرش بخرم خونه بخرم
منم درد شمارو دارم.ازدرون فرسوده شدم.چندین ساله درکنارالاغی زندگی میکنم که بانارضایتی وکتک مادرم سرسفره عقدنشستم.خدایا من زندگی نکردم.تدریجی دارم میمیرم.پدر ندارم ومادرمممممم خیلی بده
به اجبار پدر و خانواده مجبور به ازدواج شدم هرروز هر ثانیه دارم عذاب می کشم فقط به خودم می گم چون چاره ای نداری مجبوری ادامه بدی تا بمیری جالب این جاست که اونم به من علاقه نداره چه زندگی گندی
منم سه ماهه عقد کردم و هیچ علاقه ای به همسرم ندارم فقط یه عشق یک طرفه هست خیلی دارم اذیت میشم دوست دارم همه چی به عقب برگرده کاش هیچ وقت جوابم مثبت نبود 😭همسرم مرد مهربون و صبوری هست و من رو خیلی دوست داره خیلی با گذشت ولی من هیچ علاقه و ذوقی برای شروع زندگی مشترک ندارم
و
منم اصلا علاقه ندارم ب زور دارم زندگی میکنم
من با عشق ازدواج کردم ولی فقط اوایل خوب بود. الان که ۱۵ ساله میگذره تقریبا هر روز میگه که تو عاشقم شدی و هیچ کاری نمیتونی بکنی. عین دیو بالاسرمه. به همه کاری دخالت میکنه. طلاق هم نمیده. اصلا واقعا برام دیوه!
من با عشق ازدواج کردم ولی فقط اوایل خوب بود. الان که ۱۵ ساله میگذره تقریبا هر روز میگه که تو عاشقم شدی و هیچ کاری نمیتونی بکنی. عین دیو بالاسرمه. به همه کاری دخالت میکنه. طلاق هم نمیده. اصلا واقعا برام دیوه!
منم سنتی ازدواج کردم و هیچ حسی ب همسرم ندارم فقط از رو اجبار خانواده ازدواج کردم گفتن علاقه ایجاد میشه ولی ی ماهه تو عقد هستم و هیچ علاقه ای ندارم زندگیم غم و غصه شده و به طلاق فکر میکنم
به قران جداشو تادیرنشده بعد مثل من پشیمون میشی
دست میگی منم مثل اون اجبار حالا ده ساله هنو هیچ حسی ندارم فقط افسوس
چقدهمدردیم منم ی ماهه دقیقا مثل ت ازدواج کردم دارم میسوزم😭
منم دفیقا مثل تویک ماهه توعقدم وهیچ علاقع ای ب طرفم ندارم و دارم میسوزم هر روز بدتز از روز قبل
خیلی بده منم تقریبا دوماهه عقد کردم و تو عمر 35 سالم اینقدر گریه نکرده بودم
خیلی سخته.منم بعد۲۵ سال دیگه نمیکشم.دلم میخوادبمیرم.
چرا من هم علاقه به همسرم ندارم
من هم به همسرم علاقه ندارم
منم.۲۰ساله که تباه شدم.به اجبارمادرم.طوری که توعروسیم فقط گریه می کردم.خدایا خودت نجاتمون بده
منم فقط دارم تحملمیکنم خیلی اوضاع برام سخت شده حس میکنم علاقه ام صفر شده و هیچ وجه اشتراکی دیگه در ما نیست هیچی…
منم ۱۳ ساله ازدواج کردم اول به شدت عاشقش بودم و خیلی دوسش داشتم ولی یه سالم نکشید که فهمیدم ازش خوشم نمیاد چون خیلی بی عقله و بد اخلاقه کاش میتونستم ازش جداشم بعضی وقتا آرزوی مرگ میکنم ولی دو تا بچه ۱۱ ساله و ۶ ساله دارم به خاطر بچه هام مجبورم تحملش کنم .
دروغ وحشتناکه
تمام موارد که نشون میده همسرم دوستم نداره درونش وجود داره ولی نمیشه رفت فقط باید بسوزم مثل آرزوهام که همه سوخت محبت بی فایده است
اگر علاقه نباشه مجبوری زندگی کردن ممنوع فقط فقط فرار
من با تمام بی تفاوتی همسرم به او ابراز علاقه میکنم ونوازش ومحبت اما روز به روز وضعیت بدتر میشود دارم دیوونه میشم نمیدونم چکار کنم نه جدایی کار سازه نه ادامه راه
والا من تمام نشانهدهارو تو خودم دیدم ولی به اجبار دارم انجام میدم و زندگی میکنم و پاسوز شدم و هیچ کاری نمیتونم بکنم فقط تحمل به خاطر بچه
همه یه دردو داریم درست یکی یه راه حل بذاره جلو پامون چجوری بهش بفهمونم که دوستش ندارم میخوام جدا شم واقعا دیگه نمیخوام اینجوری زندگی کنم آخه مگه یه آدم چقدر عمر میکنه شاید فردا نباشیم 😔😔😔