توسط منتشرشده در: تیر ۱, ۱۴۰۰دسته بندی ها: ذهن آگاهی

فهرست مطالب این مقاله

قدرت ذهن ناخودآگاه

ذهن ما به دو لایه‌ی خیلی کلی تقسیم می‌شود: ذهن آگاه و ذهن ناخودآگاه. ذهن آگاه همه‌ی آن چیزهایی است که ما به یاد داریم و می‌توانیم فوراً از آن‌ها استفاده کنیم. و ذهن ناخودآگاه خودش را آشکار نمی‌کند ولی بیش‌تر اعمال و رفتار ما را رقم می‌زند.اگر یک کوه یخ را نگاه کنی می‌بینی که قسمت اندکی از آن بیرون آب است و قسمت بسیار عظیمی از آن در دریا قرار دارد. ذهن ما هم همین گونه است. ذهن آگاه مثل قله‌ی کوه یخ است که بیرون از آب است. ولی ذهن ناخودآگاه تمام بدنه‌ی آن کوه یخی است که در زیر آب قرار دارد. بنابراین ذهن آگاه ما در مقابل ذهن ناخودآگاه بسیار اندک است. ما با ذهن آگاه خود چیزی را یاد می‌گیریم و اگر بر آن تمرکز کنیم آن چیز به ناخودآگاه می‌رسد و آن موقع دارای قدرت زیادی می‌گردد. بدن ما و زندگی ما تا حد بسیار زیادی تحت تأثیر ناخودآگاه قرار دارد. اگر به قدرت ناخودآگاه پی ببری و بتوانی از آن استفاده کنی خودت از کارهایی که می‌توانی انجام می‌دهی بسیار تعجب می‌کنی.

اجازه بده تا با یک مثال موضوع را روشن کنم. ذهن آگاه مثل یک سرباز است که نمی‌گذارد کسی وارد حریم ذهن ناخودآگاه شود. اگر فکری به هر طریقی وارد ناخودآگاه شد و در آن جا ماندگار گردید آن فکر ناخودآگاه را به واکنش وا می‌دارد و ناخودآگاه به کل بدن و به کائنات دستور صادر می‌کند و دستورات آن اجرا می‌شوند. اگر ناخودآگاه ما باور کند که یک جسم داغ، سرد است به جای این که بدن احساس سوزش کند احساس سرما می‌کند.

مطالعه بیشتر: اختلال شخصیت چیست؟

با مثال دیگری موضوع را بهتر متوجه می‌شوی. یک شخص که عمل هیپنوتیزم انجام می‌داد وقتی سوژه‌ی مورد نظر را به حالت هیپنوتیزم برد یک تکه یخ بر بازوی او قرار داد و به او تلقین کرد که این میله‌ی گداخته است و بدین ترتیب ذهن ناخودآگاه سوژه باور کرد و بازوی او به جای اینکه احساس سرما کند سوخت و تاول زد.چرا؟ چون ذهن ناخودآگاه به سلول‌های بدن پیام سوزش و تاول را صادر کرد و آن‌ها هم اجرا کردند.

 

قدرت ذهن ناخودآگاه

قدرت ذهن ناخودآگاه

مطالعه بیشتر: اصلی ترین راز جذابیت مردان

جوزف مورفی نقل می‌کند که در جایی جادوگری بود که افراد قبیله به او اعتقاد زیادی داشتند. البته آن جادوگر هیچ نیروی مافوق طبیعی نداشت ولی قدرت تلقین فراوانی داشت. روزی یکی از افراد از او پرسید که در وجود من چه می‌بینی و او هم گفت وقتی ماه در آسمان به نیمه برسد و تو آن را نگاه کنی خواهی مرد. آن فرد هم چون این مسأله را باور کرد هنگامی که به ماه نگاه کرد در خواب سکته کرد و مرد. چرا؟ چون ناخودآگاه این را قبول کرد. و به اعضای بدن فرمان مرگ را صادر کرد. در یکی از بیمارستان‌های آمریکا گروهی از بیماران در زانو‌ی خود مشکل داشتند و می‌خواستند مورد عمل جراحی قرار گیرند. پزشکان بدون این که به بیماران چیزی بگویند آن‌ها را به دو گروه تقسیم کردند و با هر دو گروه به یک شیوه برخورد می‌کردند. اما یک گروه را واقعاً عمل کردند و گروه دیگر را به اتاق عمل بردند و بی‌هوش کردند ولی عملی انجام ندادند و فقط زانوهای آن‌ها را مثل گروه دیگر پانسمان کردند. بعد از آن به هر گروه تمرینات یکسانی را دادند و داروهای یکسانی نیز تجویز کردند و به گونه‌ای برخورد می‌کردند که گویی بر همه عمل جراحی انجام گرفت. وبعد از مدتی بیماران را مرخص کردند. جالب این است که بعد از چند ماه هر دو گروه بهبود یافتند و توانستند به راحتی کارهای خود را انجام دهند. و تازه پزشکان بعد از دو سال به گروهی که اصلاً عملی انجام نداده بودند موضوع را گفتند که از این امر تعجب کردند ولی کاملاً سالم شدند.

کتاب دیدار با استاد درون یکی از بهترین کتاب های ذهن آگاهی و آرامش درون که در زمینه رمان نوشته شده است و میتونید با خوندن این کتاب به آرامش درون برسید

خرید کتاب(کلیک)

آری! این یعنی قدرت ذهن ناخودآگاه انسان. اما دوست عزیز! واقعاً در این چند سال که زندگی کرده‌ای چقدر به خودت و به ذهن ناخودآگاه خودت چیزهای منفی را تلقین کردی و بعد نتیجه را دیدی؟ در بسیاری از موارد هم خدا را مقصر می‌دانستی و می‌گفتی چرا این قدر بدبختی و درد دارم؟ اما این‌ها همه ناشی از کار خودت و تلقیناتی است که به خودت کرده‌ای. در درس‌های آینده قدم به قدم تمریناتی ارائه می‌کنم که اگر استفاده کنی می‌توانی با ذهن ناخودآگاهت آشناتر شوی و از آن در جهت زندگی بهتر استفاده کنی.

برای ثبت درخواست مشاوره فرم زیر را پر کنید یا با شماره 02166425154 تماس بگیرید.

قبل از ادامه‌ی بحث لحظاتی توقف کن و به آن چه تاکنون خوانده‌ای فکر کن و هر وقت آماده بودی به ادامه‌ی مطلب بپرداز.

در این جا فقط برای این که به قدرت درون خودت پی ببری بک تمرین ساده می‌گویم ولی شاید در این زمان بر تو تأثیر نگذارد. چون هنوز تازه وارد مسیر شدی. اما وقتی اندک اندک با قدرت ناخودآگاه آشناتر شدی دوباره این تمرین را انجام بده تا از نتیجه‌ی آن در شگفت شوی.

تمرین:

در جایی که کسی مزاحمت نمی‌شود دراز بکش. چشم‌ها را ببند. چند نفس عمیق بکش. بدن را آرام کن. بگذار تمام بدنت در آرامش باشد. به جریان دم و بازدم خود توجه کن تا چند دقیقه فقط به دم و بازدم خود که آرام آرام انجام می‌گیرد فکر کن. بعد تصور کن که یک لیمو ترش داخل دهان گذاشتی. چند دقیقه‌ای به طور ذهنی لیمو را در دهان نگه دار. سپس آرام آرام چشم‌هایت را بازکن. متوجه خواهی شد که دهانت پر از آب شده است.

برگردیم به گنج. آری یک گنج تمام نشدنی در درون هر کسی نهفته است. این گنج هرچه بیش‌تر مورد استفاده قرار گیرد بیش‌تر می‌شود و ثمره‌ی آن بهتر می‌گردد. شاید باور کردنی نباشد! ولی دقیقاً همین است. این گنج هستی بخش، یک یار مهربان است که در درون تو نشسته و منتظر فرمان توست. منتظر است که تو فرمان بدهی تا او خودش را در اختیارت قرار دهد. ولی شاید از بس فرمان منفی داده‌ای اکنون فرمان مثبت تو را باور نکند و نفهمد که صدای تو صدای خوشبختی و شادی است. چون او به صدای بدبختی و ناله‌ی تو عادت دارد. به همین خاطر همچنان طبق عادت گذشته جنبه‌های منفی زندگی را به تو عرضه می‌کند. اما نگران نباش. این کتاب راز و رمز خوشبختی را به تو نشان خواهد داد و تو با تمریناتی که انجام خواهی داد زندگی‌ات را به سمت شادی‌ها و خوشبختی تغییر خواهی داد.

گل بی رخ یار خوش نباشد       بی باده بهار خوش نباشد

 

اکنون لحظاتی به کیمیای دیگر فکر کن:

آن چه می گوییم همه براساس فطرت بشر است و در تمام تاریخ و برای تمام فرهنگ‌ها کارآیی داشته است و جهان‌شمولند. بنابراین تو نیز استثناء نیستی و حتما بهره خواهی گرفت. بدان که موفقیت در ذات بشر نهفته است.

مشتی گوشت و استخوان اسرارآمیز!

حالا به یک سؤال مهم می‌پردازیم. آیا تاکنون پرسیده‌ای چرا مشتی گوشت و استخوان می‌تواند کارهای بسیار شگفتی انجام دهد؟ می‌تواند به کرات دیگر برود، به اعماق اقیانوس‌ها برود، در هوا پرواز کند، در اعماق زمین جستجو کند، سخت‌ترین مسائل را حل کند، دستگاه‌های عظیم بسازد، آب و آتش و باد را به اطاعت فراخواند و خود بر همه چیز سیطره پیدا کند. فکر کرده‌ای؟

کاملاً بدان و یقین بدان که این گوشت و استخوان نیست که چنین کارهایی می‌کند. این همان نیروی عظیم الهی است که در کالبد گوشتی و استخوانی قرار گرفت و آن را به حرکت فرا می‌خواند. روح بشر است که جسمش را به آسمان‌ها می‌برد، به اعماق زمین می‌برد، و او را به کارهای شگفت می‌کند. روح بشر است که سراسر عشق است و دانائی. اگر تو بتوانی کمی به روحت نزدیک شوی، انجام کارها برایت بسیار آسان می‌شود. نگرانی‌ها رفع می‌شود و لذت زندگی را خواهی چشید. وجود ما از سه قسمت تشکیل یافته است. جسم، ذهن و روح. مشکل اکثر افراد این است که خود را محدود به جسم می‌کند و از قدرت ذهن و روح استفاده نمی‌کنند. در این کتاب با تمریناتی که ارائه می‌شود تا حد زیادی می‌توان از قدرت نهفته در درونت استفاده کنی و بعد همین قدرت تو را به سمت کتاب‌های دیگر و چیزهایی که می‌خواهی رهنمون می‌سازد.

تو اکنون می‌توانی تصمیم بگیری و انتخاب کنی؛ عمری نگرانی، ناراحتی، فقر و اضطراب یا روزگاری سرشار از شادی و نعمت فراوان و زندگی ارزشمند. کدام را انتخاب می‌کنی؟ خب! می‌دانم دومی را انتخاب می‌کنی. ولی فقط حرف زدن کاری را از پیش نمی‌برد. باید با خودت عهد ببندی که به چیزهایی که یاد می‌گیری عمل هم بکنی و فقط عمل هست که زندگی تو را عوض می‌کند. بنابراین مداومت به خرج بده و راه را ادامه بده تا زندگی‌ات سرشار از شادی شود.

مطالعه بیشتر: ذهن ناخودآگاه

برای این که به اهمیت مطلب پی ببری تصور کن که در اتاقی هستی که پر از انرژی مثبت است و نیروهای فراوانی در آن جا وجود دارد که تو را بسیار قوی می‌سازد. در این اتاق تمام فرمول‌های علوم هستی نهفته است و راز خوشبختی و آرامش در آن است. این رمز و راز آهسته آهسته از طریق تنفس وارد بدن تو می‌شود و تو پر از نیروی مثبت می‌شوی و از راز خوشبختی همه به قدر کافی اطلاع کسب می‌کنی. حالا در را باز می‌کنی و بیرون می‌آیی. می‌بینی که در بیرون کسی از این انرژی بهره‌مند نیست و رازی را که تو فهمیدی نمی‌داند. همه به دنبال کارخود هستند؛ به دنبال پول هستند، سر در گم هستند و بسیار ناراحت و عصبانی هستند. تو چه کار می‌کنی؟ چون پر از انرژی هستی و نیروهای فراوانی داری و راز خوشبختی و ثروت را هم می‌دانی به حال دیگران تأسف می‌خوری که چرا این قدر خودشان را اذیت می‌کنند، چرا این قدر به آب و آتش می‌زنند تا چیزی به دست آورند، چقدر همه‌ی آن چیزی که در اطرافشان هست را نادیده می‌گیرند و سر درگم و غمگین هستند. اما تو به راحتی هرچه می‌خواهی به دست می‌آوری و در نهایت آرامش و آسایش هستی.

با این حال تمام تلاشت این است که به دیگران هم کمک کنی تا راز خوشبختی و شادی را فرا گیرند. بنابراین مسأله چیست؟ مسأله این است که تو از جایی حرکت را آغاز کردی که بقیه نخواستند حرکت کنند. بقیه سردرگم هستند و تو در آرامش. بقیه نمی‌دانند که به کجا بروند و تو می‌دانی. بقیه شب و روز در نگرانی هستند و تو چون از جای ارزش‌مندی وارد شدی همه‌ی راز شادی و خوشبختی را می‌دانی. البته تو بسیار مشتاقی که به همه کمک کنی. مشتاقی به آن‌ها هم نشان دهی که چگونه به خوشی و نعمت فراوان برسند. چرا تو زندگی را لذت‌بخش می‌دانی؟ چون تو پشتوانه‌ای داری که به تو نیرو می‌دهد و تو را راهنمایی می‌کند. تو در خوشبختی را از درون خودت به سمت بیرون باز می‌کنی. در درس‌های بعدی تمام این اتفاقات برایت رخ خواهند داد. منتظر باش.

 

مطالعه بیشتر: 9 راز که باید قبل از ازدواج بدانید

3.1/5 - (33 امتیاز)

به اشتراک گذاشتن این استوری،بستر های خود را انتخاب کنید!

4 ديدگاه

  1. مرضیه مهر 18, 1400 در 13:56 - پاسخ

    هرچی تلاش میکنم که فکرهای مثبت کنم لازم افکار منفی سراغم میاد نمیدونم باید چیکار کنم؟

  2. سروش مهر 18, 1400 در 13:52 - پاسخ

    تفاوت ذهن ناخود آگاه با هیبنوتیزم چیه؟

  3. مهتاب مهر 14, 1400 در 02:44 - پاسخ

    عالی بود

  4. ریحانه مهر 14, 1400 در 02:43 - پاسخ

    آیا قدرت ذهن ناخودآگاه با هیپنوتیزم بیشتر میشه

درج دیدگاه