کمبود محبت پدر و تاثیرات آن بر روابط عاطفی دختران
دخترها همیشه رابطه خوبی با پدر دارند و محبت پدر باعث شده تا رابطه آنها روز به روز قوی تر شود. کمبود محبت پدر می تواند باعث سر خوردگی دختران شود و فاصله میان آنها را روز به روز بیشتر کند. محبت والدین خصوصا پدر در روحیه دختران نقش مهمی دارد و زمانی که کمرنگ می شود تاثیرات مخربی را به همراه دارد. دخترانی که با چنین مشکلی مواجه شدند از لحاط عاطفی مستعد برقراری ارتباط های ناسالم هستند. آنها در جامعه به دنبال جبران این کمبود هستند. برای رشد عاطفی و بلوغ احساسی دختران محبت پدرانه الزامی بوده و کاملا تاثیر گذار است.
مطالعه بیشتر: مشاوره خانواده
محبت پدر به دختر نقش اساسی در چگونگی ارتباط های عاطفی آینده ی او مخصوصا با جنس مخالف دارد. وقتی دختر به صورت تمام و کمال این محبت را از جانب پدر دریافت کرده باشد کمبود عاطفی هم نخواهد داشت. در واقع نقش این محبت و عاطفه پدر در کانون خانواده احساس کودک را بیدار خواهد کرد. خانواده کوچک ترین و اولین اجتماع است که به رشد عاطفی دختران کمک زیادی می کند به شرطی که آنها محبت پدر را به راحتی دریافت کنند. شخصیت دختران در خانواده به رفتار پدر آنها که به عنوان یک تکیه گاه است بستگی دارد.
دخترانی که در خانواده محبت پدر را دریافت کرده اند از لحاظ روانی و عاطفی در سلامت کامل خواهند بود و می توانند تصمیمات بهتری را اتخاذ کنند. آنها احساس امنیت می کنند و وقتی پدر را در کنار خود دارند احساس غرور می کنند. محبت پدر نقش مهمی در رشد دختران دارد و به آنها اعتماد به نفس می دهد. محبت پدر تاثیر زیادی بر روابط عاطفی دختران دارد و ترس آنها را در آینده کمتر خواهد کرد. محبت پدر می تواند جبران تمام کمبودها باشد و حس خوبی در فرد ایجاد کند.
نشانه های کمبود محبت پدر در روابط عاطفی
کمبود محبت پدر در روابط عاطفی با نشانه هایی زیادی همراه بوده و چون مدر اولین جنس مخالفی است که دختر با او در ارتباط است نقش مهمی در روابط عاطفی او دارد. در زیر به نشانه های مهم اشاره می کنیم:
محبت طلبی
دخترانی که از دوران کودکی کمبود محبت پدر را تجربه کرده اند در واقع تشنگی احساسی دارند و در بزرگسالی هم مدام سعی می کنند تا محبت جنس مخالف را جلب کنند. این تاثیرات مخربی برای او به همراه دارد. دختری که پدر او مدام از او انتقاد کرده و اعتماد به نفس او را زیر سوال می برد و محبتی به او ندارد کم کم احساس عدم اعتماد به نفس و کم بینی می کند و در این شرایط به صورت ناخودآگاه به سمت برقراری رابطه عاطفی با افرادی کشیده می شود که همان الگوی رفتاری پدر او را تکرار می کنند. او سعی می کند در این شرایط کمبود محبت را جبران کند.
مطالعه بیشتر: کمبود اعتماد به نفس در زنان
ناتوانی در عشق ورزی
دخترانی که با کمبود محبت از جانب پدر مواجه شده اند در عشق ورزی ناتوان هستند. این افراد خود شیفته و خودکار هستند و فقط مصلحت و خواسته های خود را در نظر می گیرند. مهمترین نشانه این دختران احساسی و مغرور بودن است. هر گونه اعتراضی از سمت شریک زندگی معمولا با پرخاشگری آنها همراه بوده و به نتیجه نمی رسد.
محبت افراطی یک طرفه
نشانه دیگری که در این دختران به خوبی خود را نشان می دهد محبت افراطی یک طرفه است. این دختران خود را با عروسک بازی سرگرم می کنند و تلاش می کنند این فقدان محبت و کمبود درونی را با محبت کردن جبران نماید. آنها سعی می کنند تا پارتنر خود را در محبت غرق نمایند.
99,000 تومان قیمت اصلی 99,000 تومان بود.19,000 تومانقیمت فعلی 19,000 تومان است.
خرید دوره(کلیک کنید)
علت کمبود محبت از سمت پدر چیست؟
کمبود محبت پدر دلایل مختلفی دارد که برخی شخصی بوده و برخی دیگر جنبه خانوادگی دارد. این مشکل سلامت روحی و روانی افراد را تحت تاثیر قرار می دهد و میزان رضایت دختران را از زندگی کاهش می دهد. بسیاری از پدران و مادران تمام تلاش خود را برای برآورده ساختن نیازهای مادی فرزندانشان به کار می گیرند. در زیر به صورت مختصر به این دلایل اشاره می کنیم:
- بی توجهی به سلامت روان کودک، محبت و تحسین نکردن توانایی های او مهمترین دلیل کمبود محبت از جانب پدر بی توجهی به سلامت روح و روان کودک است.
- عیب جویی و انتقاد شدید پدر و مادر باعث فراری شدن فرزند از خانه می شود. انتقاد شدید پدر از دختران زمینه را برای کمبود محبت فراهم می کند و باعث ایجاد فاصله بین آنها می شود.
- کنترل گری و توقع بیش از حد پدر و مادر دیگر دلیل کمبود محبت است. کنترل بیش از حد و از بین رفتن آزادی های فردی باعث می شود تا مهر و محبت پدر نسبت به دختر کمتر شود.
- پدران و مادرانی که خودشان کمبود محبت داشته اند آنها کمبود محبت خود را به دختران هم منتقل می کنند.
- طلاق رسمی یا عاطفی والدین مهمترین عامل کمبود محبت پدر برای دختر است و جدایی که در طلاق اتفاق می افتد روز به روز فاصله و بی مهری را بیشتر می کند.
- بروز جر و بحث و مشاجره های فراوان در خانه دلیل اصلی نبود امنیت و آرامش و روابط گرم و صمیمانه بین اعضای خانواده خصوصا پدر و دختر است.
- فقدان حس امنیت و صمیمیت میان اعضای خانواده: وقتی حس امنیت بین دختر و پدر وجود نداشته باشد قطعا مهر و محبتی هم شکل نمی گیرد.
- پدران و مادرانی که در کودکی والدینشان آنها را ترک کرده اند یا با انها همواره بدرفتاری شده با فرزندان خود هم همین رفتار را دارند.
- پدران و مادرانی که خودشان از مشکلات روانی رنج می برند یا عزت نفس پایین دارند قطعا این رفتار را به دختر خود هم منتقل می کنند.
- والدینی که به شدت نیازمند تایید شدن توسط اطرافیانشان هستند تاثیرات منفی را روی فرزندان خصوصا دختران به جای می گذارند.
- مشغله های فکری، روانی، شغلی بیش از حد والدین مانع از محبت کردن آنها به کودکان می شود.
- بیماری مداوم یا اعتیاد هر کدام از والدین مهر و محبت به فرزندان را در آنها کاهش می دهد.
- بستری شدن طولانی مدت پدر یا مادر در بیمارستان فاصله عاطفی بین آنها و فرزندان ایجاد می کند.
115,000 تومان قیمت اصلی 115,000 تومان بود.28,000 تومانقیمت فعلی 28,000 تومان است.
خرید دوره(کلیک کنید)
مطالعه بیشتر: انتظارات زن از مرد
آخرین مقالات
-
مشاوره گروهیآیا تا به حال احساس کردهاید که مشکلات شما تنها مختص […]
-
درمان طرحواره اطاعتآیا تاکنون احساس کردهاید که همیشه در زندگیتان به […]
-
تست نئو برای ازدواجآیا میخواهید از ورود به یک رابطه پایدار و موفق […]
-
درمان طرحواره بازداری هیجانیآیا احساس میکنید که در بیان احساسات خود محدود […]
-
درمان طرحواره ایثارآیا احساس میکنید همیشه باید نیازهای دیگران را بر […]
-
درمان طرحواره انزوای اجتماعیآیا احساس میکنید هیچکس شما را نمیفهمد؟ اگر در […]
-
درمان طرحواره وابستگیآیا احساس میکنید بدون کمک دیگران قادر به مدیریت زندگی […]
-
درمان طرح واره معیارهای سرسختانهآیا تا به حال حس کردهاید که استانداردهای بالا و […]
-
درمان طرح واره شکستآیا احساس میکنید که در برابر چالشها و شکستها همیشه […]
-
درمان طرحواره آمیختگیآیا احساس میکنید که همیشه در حال مبارزه با ترس و […]
مزایای کتاب سیاست های زنانه به سبک حرا
بهبود رابطه عاطفی - رشد سیاست های زنانه - افزایش درایت های مردانه - پیشرفت در رابطه عاطفی - رهایی از وابستگی
خرید کتاب سیاست های زنانه
مزایای کتاب عشق عاقلانه
رشد کیفی رابطه - تشخیص رابطه سمی از رابطه سالم - بهبود اختلاف در رابطه - هدف گزاری برای رابطه ها
خرید کتاب عشق عاقلانه
حتما این مطالب را بخوانید
رفتار غیر مستقیم پسر عاشق
تا حالا شده حس کنی یکی از اون نگاههای عمیق و طولانی بهت میندازه، اما هیچوقت مستقیم نمیگه چی تو دلشه؟ پسرایی که عاشقن، گاهی اونقدر غیرمستقیم رفتار میکنن که آدم نمیفهمه این همه نشونه برای چیه! شاید لبخندای کوچیک، مراقبتای غیرمستقیم و توجههای خاصشون...
مشاوره رابطه عاطفی
رابطه عاطفی همیشه مثل یه جاده هموار نیست. خیلی وقتا پیش میاد که حس کنی دیگه نمیدونی چطور باید با طرفت حرف بزنی یا مشکلات رو حل کنی. اینجاست که مشاوره رابطه عاطفی میتونه کمک بزرگی باشه. تو این مقاله قراره در مورد اینکه چطور...
همسر معتاد به کار
همسر معتاد به کار به چه کسی میگویند: اعتیاد به کار یا کار اعتیادآور به عنوان یک مشکل روانشناختی شناخته میشود که به معنای وابستگی بیش از حد به کار، احساس ناتوانی یا عدم توانایی در توقف یا کنترل کار، و تأثیر مخرب آن بر...
نشانه های عشق پنهانی مردان
عشق پنهانی مردان یک احساس عمیق و قوی است که فردی درون خود احساس میکند اما به دلایلی نمیتواند آن را به طور آشکار نشان دهد یا آن را به طرف مورد نظر اعلام کند. در این نوع عشق، شخص اغلب احساساتش را مخفی نگاه...
61 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
میدونی بدبختی کجاست؟اینجاست که تو وقتی رابطت با پدرت خوب نیست یا اون دوست نداره مثلا با فلانی ازدواج کنی و دلیلش غیر منطقیه،وقتی پسره متوجه این اختلاف میشه قطعا تأثیر بد میذاره.اولش شاید به روش نیاره ولی بعدا سوارت میشه منت میزنه و…به خاطر همین اختلاف با پدرم با کسی که دوسش دارم نمیتونم ازدواج کنم چون یکبار که متوجه شد پدرم راضی نیست و کمی اختلاف داریم حس کردم اخلاقش عوض شد حالا بیا با این ازدواج کن همه چی بدتر هم میشه تازه حمایت پدر رو هم نداری.خلاصه که بعضیا شانس ندارن کاریشم نمیشه کرد:/
خیلی بی محبتی از طرف بابام دیدم
بابام توی سخت ترین موقعیت های زندگیم تنهام گذاشت
همیشه مسخره ام میکرد و منو با بقیه مقایسه میکرد به اعتقاداتم گیر میداد و نمیذاشت نماز بخونم
میدونم خیلی سخته، اما تصمیم گرفتم انقدر از بقیه توقع محبت کردن رو نداشته باشم ، حتی مامان و بابام
میخوام از این به بعد بقیه هرچی گفتن، گفتن؛ میخوام خودم مواظب خودم باشم
خودم پشتیبان و مشوق خودم باشم
میدونم سخته که حتی عزیزترین افراد زندگیت تنهات بذارن و هیچ وقت بهت حس کامل بودنو انتقال ندن اما باید انجامش بدیم هرطور که شده به هر طریقی که شده خودمونو نجات بدیم خودمون باعث بشیم پیشرفت کنیم
لااقل میون این همه بی مهری ، خودمون با خودمون مهربون باشیم 💔
نمی دونم چی بگم تا متوجهه بشی فقط از خدا می خوام بخوابم بیدارشم بگن بابات فوت شود وتمام
منم
سلام من اصلا محبت پدر رو ندیدم و دخترایی که در کنار پدرشون جلوی من پدرشون دارن نازش میکنه واقعن دلم میشکنه 😥😥
نبود پدر باعث میشه کمبود در فرد ایجاد بشه و مثل بهاره خانی که بعد ازدواج برای طرف شوهر رفتارهای متفاوت داره اتفاق بیافته
خیلی درد بدیه
من بابام با دختر عمه ام بهتر از من حرف میزنه و باهاش شوخی میکنه دلم میشکنه
من دو سال به امید این درس خوندم که اگر تیزهوشان قبول بشم شاید بابام منو دوست داشته باشه و رفتارش تغییر کنه ولی الان که قبول شدم رفتارش بدتر هم شده.
دیگه عادت کردم به حسرت خوردن …
سلام خدمت همه
من پدرم دوستم داره قربون صدقه ام میره بعضی وقتا هم تعریف میکنه ولی اصلالذت نمیبرم الکی لبخند میزنم فکر میکنم بخاطر اینه که وقتی میاد خونه اصلا یا میره برا استراحت یا با مامانم دعوا میکنه وقتی با مامانم دعوا میکنه ی سری حرفا میگه احساس میکنم منم حسم ب پدرم بد شدا حتی وقتی فیلم های بچگیم میبینم بابام مثلا باهام ی ذره بازی میکرده خیلی حس بدی میگیرم اصلا دلممیخواست این فیلم پاک میشد یا کلا نبود همین حالاشم دلم میخوادد پاکش کنم البته مامانم من میکشه
بابام از این آدما نیس هی گیر بدا ولی اگه بخواد دعوام کنه خیلی بد میشه ممکنه بره تو گوشیم باهام بد حرف بزنه گوشیم بگیره الان من ۱۴ سالم بیشتر نیست نمیدونم واقعا چمه اصلا دیگه خوشم نمیاد از قربون صدقه رفتن و لوس کردن برای پدر و از هرکی هم ک اینکارو میکنه بدم میاد حسودی نمیکنما ولی حس خوبی ندارم حتی خوشم نمیاد با بابام برم بیرون دیگ عادت کردم هرجا میرم با مامانم برم
درکت میکنم…
خیلی درد بدیه
من بابام با دختر عمه ام بهتر از من حرف میزنه و باهاش شوخی میکنه دلم میشکنه
من دو سال به امید این درس خوندم که اگر تیزهوشان قبول بشم شاید بابام منو دوست داشته باشه و رفتارش تغییر کنه ولی الان که قبول شدم رفتارش بدتر هم شده.
دیگه عادت کردم به حسرت خوردن …
😝
خبرمرگت اگه بشینی باهاش تلوزیون ببینی چه عیب داره بعدامیگن بابام محل نزاشت
من پدرم نه محبتی بهم میده نه توجه نه پولی حتی وقتایی که مریضم باید پول قرض بگیرم یا از پسری بخوام بهم بده برم دکتر برای وقتایی که مریض میشم
پدر منم همچنین آدمی هست
سلام به همگی من هم پدرم بی توجهی میکنه ولی مثلا قربون صدقه میره ولی بعضی وقتا میگه بچه چیه آدم به بچه محبت کنه که چی بشه هیچ وقت نمیتونم با بابام راحت باشم وراحت حرفم رو بهش بزنم جدیدا هم دوس دارم از خونه فرار کنم مامانم هم همش به حجابم گیر میده دیگه از دستشون خیلی ناراحتم، ولی داییم با دخترش خیلی خوبه بابای من حتی یدونه عکسم از بچگیم نداره ولی داییم خیلی دخترش رو دوس داره همش ازش عکس و فیلم میگیره بچگیم کلا به هدر رفت😔ولی بابام خصیص نیس و من هر روز خرید لباس بدلیجات وسایل روتین پوستی اینا میگیرم هیچی نمیگه ولی همش درسم رو مسخره میکنه میگه تو هیچی نمیشی واقعا دلم شکسته 😔😔اینم بگم 12 سالمه
سلام قشنگم
پیامت رو دیدم و خیلی دلم خواست که بهت اینارو بگم تا ده سال دیگه مثل من اینجوری نشی که حتی دلت هم برای بابات تنگ نشه
چون میدونی ما دخترها به باباهامون خیلی نیاز داریم و اگه نتونیم دوستشون داشته باشیم، تا ابد زندگیمون لنگ میمونه عزیزم❤️
میفهمم که این بیتوجهیها چقدر اذیتت میکنه، کاملا حق داری ناراحت باشی چون حق توعه که از پدرت محبت خالصانه ببینی
ازت میخوام با وجود همهی ناراحتیهایی که ازش داری این چندتا کار رو انجام بدی، شاید اولش برات سخت باشه اما نتیجهی خوبی برات داره
– همهی حرفهای تو ذهنت که دوست داری به پدرت بگی رو روی چندتا کاغذ بنویس، همه چیز رو حتی اگه حرفهای بد و فحش هم دوست داشتی بنویس
ممکنه گریهات بگیره یا عصبانی بشی اما حتما هرجوری هست هر اعتراضی نسبت بهش داری رو بنویس، انقدر که کل ذهنت رو خالی کنی
بعدشم اون کاغذها رو پاره پاره کن و بندازشون دور
– سعی کن تا جایی که میتونی خودت رو براش لوس کنی، بوسش کن بغلش کن براش یهجوری حرف بزن که میدونی دوست داره شربت یا چایی که دوست داره براش درست کن و بگو اینو واسه بابای مهربونم آماده کردم واسه بابای قشنگم و کلی حرفهای خوب دیگه
اولش خیـــــلی سخته میدونم اما کم کم برات عادی میشه گفتن این چیزها، ولی از اون طرف برای بابات بیشتر از همیشه عزیز میشی، بیشتر به چشمش میاد که چه دختر نازی تو خونه داره و همین کمک میکنه که بیشتر بهت توجه کنه
وقتی اون توجه بیشتر رو به دست آوردی، حالا کم کم براش حرف بزن که باباجونم ببین من دوست دارم باهم عکس بگیریم باهم حرف بزنیم بیرون بریم و اینا
شاید اولش بخنده یا جدی نگیره
ولی وقتی چندبار تو عمل انجام شده قرارش بدی، دیگه کم کم یاد میگیره
مثلا همینجوری یهویی با گوشی برو پیشش بگو باباجون یه لبخند بزن عکس بگیریم
یا مثلا وقتی میخواد تا سوپرمارکت بره، به زور همراهش برو و باهاش حرف بزن
نمیدونم شرایطت چطوریه اما هرجوری که هست سعی کن ارتباط با بابات رو هرچند کم و کوچولو حفظ کنی، این بزرگترین کمکی هست که میتونی واسه خودت انجام بدی تا در آینده مثل من نشی
من الان نزدیک ۳۰سالم شده اما با هیچ مردی نمیتونم ارتباط بگیرم چون از نظرم قابل اعتماد نیستن و این دلیلش به کودکیم و بابای خودم برمیگرده که همیشه بهم بیاعتنا بود و منم بلد نبودم که چطور باهاش ارتباطم رو حفظ کنم
اما تو این کارو بکن چون بعدا که بزرگتر بشی به ارتباط پدر دختری خوب خیلی نیاز پیدا میکنی
اگه دوست داشتی بهم پیام بده باهم حرف میزنیم❤️ ۰۹۰۲۸۱۴۵۶۳۰
همش که پول نیست …
سلام منم قبل اینکه دنیا بیام پدرم فوت شده همیشه می ترسیدم و دستشوییم اذیتم می کرد نمی تونستم حقم را بگیرم حالا هم شوهرم هر چی از دهنش در می آد میگه و بعد مدتی معذرت می خواد کلا داغونم اگه بچه نداشتم تا به حال ولش می کردم ۲۵ سال ازدواج کردم طرف پسر عموم هم هست و پدر نداشته من را به رخم می کشه در کل شکنجه روحیم می ده فقط زنده ام برای دخترم و ۲تا پسرهام
وقتی نمیتونم مثل بچه مردم باشم انتقاد و نصیحتم میکنه !
یکی نیست بهش بگه مگه تو مثل بابا های مردم بودی که منم مثل بچه مردم باشم؟:)
پدر و مادر من از بچگی هر کاری انجام دادم هیچ وقت تحسین نکردن مخصوصاً پدرم هیچ وقت مورد توجه هیچ کدومشون نبودم با اینکه من بچه آخر خانواده هستم خواهر بزرگم انقدر مورد توجه پدر و مادرم قرار گرفته بعضی وقتها گریم میگیره وقتی گریه میکنم مادرم میگه دشمنت که نیست خواهرته هر کاری که میشه سر من خراب میشه
از پدرم خوشم نمیاد چون پشت منو خالی کرد و با مهری و بی توجهی ش باعث شد زندگی مشترکم هم به مشکل بزرگی بخوره نوع برخورد پدر خیلی مهمه حتی توی ظاهر و وجه یه زن در مقابل شوهرش 😔
فقط از خدا می خوام بخوابم بیدار شم بگین بابا فوت شود
از پدرم متنفرم انشالله بمیره
سلام
سلام شبتون بخیر من نمیتونم ارتباط خوبی با پدرم داشته باشم کارها شو تایید نمیکنم و نمیتونم باهاش وقت بگذرونم و کنارش بشینم اون خیلی دوست داره با هم تلویزیون نگاه کنیم اما من تمایلی ندارم نمیدونم چرا
خبرمرگت اگه بشینی باهاش تلوزیون ببینی چه عیب داره بعدامیگن بابام محل نزاشت
😝
خوب بلدید بقیه رو قضاوت کنید ، وقتی توی زندگی کسی حضور ندارید سر سری حرفی نزنید خواهشاً و اینم بگم برای اینکه بشینی باهاش تلویزیون ببینی حداقل باید مثل آدم رفتار کنه نه اینکه کنارش بشینی بعد بهت بگه چرا نشستی هرزه؟ برو گمشو یه کار دیگه بکن..
من فقط ده سالم بود.. حقم نبود انقدر به ناحق کتک بخورم و با چاقو تهدید بشم
و الان که چهارده سالمه با وجود اینکه باهاش زندگی نمیکنم تبدیل به یه مرده متحرک بشم..
من فقط چهارده سالمه:)
ولی وقتی میبینم پدرای دیگه چقدر با دخترشون خوب و قشنگ رفتار میکنن دلم میخواد بخاطر بچگی که داشتم خودمو بکشم
میفهمید چی میگم؟ دلم میخواد خودمو بکشم
هر جا رو نگاه میکنم میبینم هر دختری دلقک تر و بی ادب تره پدر مهربون تر و بهتری داره و هر دختری که به پدرش احترام میذاره و خوب رفتار میکنه پدر افتضاح تری داره..
خواهشاً قضاوت نکنید:)
همهی کامنتارو خوندم و با پوست و گوشت و استخونم درک کردم:)
منم این کمبودهارو دارم، منم هیچوقت نه از لحاظ مالی حمایت شدم و نه از لحاظ عاطفی. الانم تبدیل شدم به دختری که خودش تکیه گاه خودش و بقیه شده. کسی که با ۲۲ سال سن به هیچ مذکری اعتماد نداره و حتی فکرم نمیکنه. کاشکی یه روز حال هممون خوب شه 🙂
سلام گندم جان منم هم درد شمام
میشه با هم درد و دل کنیم ؟
خسته ام خیلییییی
سخته که پدرم پسر میخواسته و من دختر شدم و حالا منه ۲۲ ساله با دنیایی از کمبود و احساس ناامنی با کوهی از کمال گرایی میخوان شوهرم بدن و منی که از ریشه داغونم 🙃
۲۲ سال کمبود و دعوا و بحث و استرس و جیغ و داد و جر و بحث و من خنثی و خالی از هرگونه احساس ….
واقعا سخته
منم از بچه گی ازمحبت پدرم محروم بودم از یک سالگی پیش مادر بزرگم بودم وقی 6 سالم شد منو پیش خودشون بردند ولی فکر کنم اگه دست خودشون بود اصلا منو بر نمی گردوند ولی خب وقت مدرسه رفتن بود به همین خاطر بود که منو پیش خودشون اوردند از 6 ساگی تا الان تا حرفایی که از بابام شنیدم این بوده که درس بخون درس بخون و درس بخون وقتی هنوز بابامو ندیده بودم فکر می کردم بابا جون من مثل عسل شیرینه ولی الان نظرم عوض شده تنها کاری که برام انجام میده دادن خرجو مخارج مدرسمه هیچوقت احساس دوست داشتن از طرف نمی کردم وی خیی دوست داشم از اون بابا های خفن داشته باشم که از داشتن دختری درس خون مثل من به خودش افتخار کنه ولی اون از این جور ادما نیست وی من دیقه با گذش زمان به این وضع عادت کردم
چقدر داستان زندگیت شبیه منه… منم تا ۶ سالگی پیش مادر بزرگم بودم بعد از اون وقتی اومدم پیش مامان و بابام خیلی دلم گرفت از رفتارهاشون، همیشه با خودم میگفتم اگه درس بخونم و تیزهوشان قبول بشم شاید رفتار بابام باهام تغییر کنه و بیشتر درکم کنه ولی الان که قبول شدم میبینم رفتارش بهتر نشده که هیچ ، بدترم شده، هر وقت درخواستی ازش دارم مسخره ام میکنه میگه مگه حیوونم به این چیزا نیاز داره ؟
خیلی دلم شکسته از رفتار های مامان و بابام شاید اگه مامان و بابام بجای سرزنش کردن تشویقم میکردن و بهم اعتماد بنفس میدادن، اصلا یه آدم دیگه ای بودم
من ۲۸ سالمه و تو خانواده ای بزرگ شدم که مشاجره بحث و دعوا خیلی زیاد بود همیشه بین دعواهای پدر و مادرم بودم و مشکلات مالی کم توجهی والدینم به خواسته ها و نیاز های من. هم دانشگاه رفتم و هم زمان کار کردم بعد از یه مدت صاحب کارم که یه مرد متاهله بهم علاقه نشون داد و بعد از مدتی باهاش وارد رابطه شدم هفت سال میگذره و الان متوجه شدم به خاطر احساس عدم امنیت و نیاز به حمایتی که تو بچگی ازش محروم بودم وابسته به این رابطه شدم و از جدا شدن میترسم
من خودم یه دختر ۲۲ ساله ام همیشه از بچگی ببعد همش از جانب پدرم مورد تمسخر وانتقاد قرارمیگیرفتم ازهمه چی از اندام تاهوش هرچه قدر تلاش می کنم بیشتر خورد میکرد گاهی حتی با خانودم خودش به جای اینکه بزنه تودهنشون
مدام مقایسه بیجا می کرد از بچه های خانواده خودش طرف داری می کرد جوری شده که هرچی میگن اعتماد بنفس داشته باش تو این کار موفقی تومی تونی اما قلبا نتیجه نداره بسکی به خواهر کوچکم توجه می کرد باعث شد از هیچ جنس مخالفی نتونم اعتماد کنم یافکر ازواج باشم یا ترسو و منزوی باشم
من از همون روزی ک بدنیا اومدم کمبود محبت از بابامو داشتم هیچوقت نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم هیچوقت یادم نمیره داد و هوار هایی ک تو خونه راه مینداخت اون روزایی ک منو زندانی میکرد همه اون گریه ها همه اون استرسا .. احساس ناامنی کنار خانواده و خونه هیچوقت نتونستم تو مسافرتا خوش بگذرونم هیچوقت نتونستم کنار بابام احساس غرور کنم هیچوقت نتونستم بابامو بغل کنم هیچوقت
برا همینه ک تصمیم گرفتم از نظر عاطفی مستقل بار بیام و وابسته کسی نباشم به شماهم همین پیشنهادو میکنم
ارزوم اینه ک ادم موفقی تو زندگیم باشم و به همه هدفام برسم ..
امیدوارم همیشه شاد و خوشحال باشین 🙂
من عین توعم
تاکالا یادم نمیاد بابام بغلم کرده باشه…:)
خونه مون از زندان بدتره،همش محدودیت!!!
من الان ۱۲ سالمه ولی تابحال بابام رو (بابا) صدا نکردم …
سلام دوستان من حرفم با پسر هاست و نمیتونم نظری در مورد دختر ها بدم شرمنده..پسرها من خودم پدرم پولداره و ریس امور مالی شرکته گازه و ماردم خونه دار و یک عموم قاضی و دیگری دکتر و غیره…ولی از بچگی اینقدر به من گفتن درس بخونم که فراموش کردن بهم حتی کوچکترین محبت رو بکنن کن الان 18سالم هست در این سن کم دختر خالم گولم زد و با احساساتم بازی کرد و ابروی منو برد و همش از من پول میگرفت وپدرم وقتی فهمید هیچی نگفت و سر سفره بودیم میبینم گفت بابا ایراد نداره از فردا شروع کن برای کنکور بخون اصلا با خودش فکر نکرده که پسر من دلش نابود شده یکم بهش روحیه بدم یا ببرمش پیش روانشناس وهزار تا اتفاق دیگه همش میگه درس بخون با فشار من..من طوری شدم که بدون گواهینامه ماشین و برداشتم گفتم میرم یه شهر دیگه کارتون خواب میشم وزنگ زد گریه کرد گفت بیا اصلا نمیخوان درس بخونی ولی دوباره که اومدم میبینم با گفت عیب نداره از فردا شروع کن به هر چی بوده گذشته..با کن کاری کردن که حتی اجازه نمیدن برم توی کوچه..تو کودکی نزاشتن کودکی کنم طوری که من هیچ وقت اسباب بازی نداشتم میگفتن تو بزرگی تو نوجونیم هم نزاشتن نوجونی کنم..و همیشه تحت فشار بوم من الان دچار چند شحصتی شدم و تصمیم کردم چند روزه دیگه برم سربازی و ارزو میکنم که پدر و مادرم همین الان بمیرن..راستی اینو نگفتم من وقتی 8سالم بود خونمونو از داخل شهر بردن داخل روستامون تا 4سال و در این 4سال چون بچه شهری بودم و پاستوریزه مورد ازار جنسی مستقیم از طرف حدودا 30بچه شدم و در این 4 سال با تهدید منو ازار جنسی میدادن و اصلا پدرم با خودش فکر نمیکرد یچم شهری و چیزی نمیدونه شاید بچه های روستا اونو اذیت کنن مواظبش باشم در صورتی که مدرک دکترا هم داره..و اینو هم بگ که تا این 4سال همیشه بچه منو داخل بازی هاشون راه نمیدادن و مدام منو کتک میزدن و با تهدید من هم میترسیدم به کسی بگم..پدر و ماردم فکر میکنن فقط با تامین مالی همه چیز درست میشه ولی نه ادم نیاز به محبت داره……هیچ وقت از یادم نمیره که توی خونه ی خومنون در روستا با زور 12بچه با هم منو ازار جنسی دادن خدا هیچ نه اوم ها رو و نه پدر و مادرم و نبخشه..
ممنون از شما که مطالب مهمی گفتید و امیدواریم خانهواده ها احساسات فرزندان خود را متوجه شوند. در صورتی که نیاز به صحبت و مشاوره داشتید با موسسه تماس بگیرید 02166425154
واقعا متاسف شدم از این همه اذیت و آزار و بی مهری.
من از طرف تمام اون انسانها و از طرف پدر و مادر بی فکرت عذرخواهی میکنم و امیدوارم زودتر خودت رو پیدا کنی پسر خوب
آریا عزیز من تو رو کاملا درک میکنم من خودم دخترم ولی میفهمم اینکه همه اونطوری که دلشون میخواد باهات برخورد میکنن و به تو اهمیت نمیدن یعنی چی لطفاً با خودت لج نکن امیدوارم روزی برسه که این غم های تو تموم بشه
و بدون تو تنها نیستی
آریا عزیز من تو رو کاملا درک میکنم من خودم دخترم ولی میفهممت امیدوارم روزی برسه که این غم های تو تموم بشه
و بدون تو تنها نیستی
عزیزم واقعا متاسفم شدم شاید با کمک کردن به بچه های مثل خودت حالت خوب بشه..عزیزم همه ما به شیوه خودمون رنج میکشیم تو تنها نیستی..من خودمم دچار این مشکل آزار جنسی شدم به نظرم شاید بهتر کنار بیایم و بزرگش نکنیم
حالا این شده نمیدونم چه غلطی میشه بکنم که آدم شم
خسته شدم
ممنون از اطلاعات خوب تون
آریا عزیز من تو رو کاملا درک میکنم من خودم دخترم ولی میفهممت امیدوارم روزی برسه که این غم های تو تموم بشه قوی باش پسر خوب
و بدون تو تنها نیستی
عزیزم واقعا متاسفم شدم شاید با کمک کردن به بچه های مثل خودت حالت خوب بشه..عزیزم همه ما به شیوه خودمون رنج میکشیم تو تنها نیستی..من خودمم دچار این مشکل آزار جنسی شدم به نظرم شاید بهتر کنار بیایم و بزرگش نکنیم
من ت زندگی خیلی کمبود محبت دارم
از این بعدم تصمیم گرفتم بیشتر از قبل به خودم محبت کنم من از بچگی از محبت پدر محروم بودم دلم میخواد فقط به یک جای برسم همه بهم افتخار کنم کنن این دختر بدون پدر به اینجا رسیده من ت زندگیم ی دونه رفیق دارم باهاشم هر روز خیلی حرف میزنم بهم آرامش میده وقتی باهاش حرف میزنم وقتی ناامید میشم باهاش حرف میزنم امید دوباره ت دلم شکوفا میشه
\خدایا خیلی دوست دارم /
منم خودتم موفق باشی
من ت زندگی خیلی کمبود محبت دارم
از این بعدم تصمیم گرفتم بیشتر از قبل به خودم محبت کنم من از بچگی از محبت پدر محروم بودم دلم میخواد فقط به یک جای برسم همه بهم افتخار کنم بگن این دختر بدون پدر به اینجا رسیده من ت زندگیم ی دونه رفیق دارم باهاشم هر روز خیلی حرف میزنم بهم آرامش میده وقتی باهاش حرف میزنم وقتی ناامید میشم باهاش حرف میزنم امید دوباره ت دلم شکوفا میشه
\خدایا خیلی دوست دارم /
پس تنها نیستم
واقعا
نه نیستی
واقعا سخته بدون پدر بزرگ بشی
منم همین مشکلو دارم
وقتی هم با دوستام در این مورد صحبت میکنم میگن که بیخیال تو نیاز به کسی نداری ، از اون به بعدش دیگه زیاد با کسی در مورد زندگی خصوصیم حرف نمیزنم
همیشه احساس میکنم مردم دارن اذیتم میکنن و من کسی رو ندارم ، در کنارش خیلی احساس بی کسی میکنم
با اینکه خانواده ی پر جمعیتی هستیم ولی اصلا باهاشون احساس راحتی نمیکنم
همیشه دوس دارم تنها باشم و فکر کنم
به خودم و زندگیم و مشکلاتی که واسم پیش اومد و من کسی رو نداشتم
من خودمو بدبخت کردم شما نکنید هیج وقت پدرمو نمیبخشم هیچ وقت
من دقيقا همين مشكل رو دارم و با اينكه ٢٨ سالم هستش نميتونم پارتنر خوب پيدا كنم محبت كنم جواب محبت بدم يا حتي اصلا تصميمي براي ايندم بگيرم . احساس سرگشتگي خودكم بيني دارم و ميدونم كه بخاطر پدرم از هم سن هاي خودم هزار پله عقبم. دلم ميخواد تشكيل خانواده بدم اما همه ي پسر هارو ناخواسته از خودم دور ميكنم . بخدا اگر كفايت بچه داشتن نداريند اصلا ازدواج نكنيد مثلا من چه گناهي داشتم كه اين شده سرنوشتم🙁
💔😭
منم همینطور شیدا، منم همینطور :))
سلام منم قبل اینکه دنیا بیام پدرم فوت شده همیشه می ترسیدم و دستشوییم اذیتم می کرد نمی تونستم حقم را بگیرم حالا هم شوهرم هر چی از دهنش در می آد میگه و بعد مدتی معذرت می خواد کلا داغونم اگه بچه نداشتم تا به حال ولش می کردم ۲۵ سال ازدواج کردم طرف پسر عموم هم هست و پدر نداشته من را به رخم می کشه در کل شکنجه روحیم می ده فقط زنده ام برای دخترم و ۲تا پسرهام