تغییر باورهای منفی به باورهای مثبت

تا حالا شده به این فکر کنی که چرا بعضی وقتا با وجود تلاش زیاد، نتیجه‌ای که می‌خوای رو نمی‌گیری؟ شاید باورهایی که از کودکی تو ذهنمون شکل گرفته، دارن جلوی پیشرفتمون رو می‌گیرن. باورهایی که محدودمون می‌کنن و نمی‌ذارن به اون چیزی که لایقش هستیم برسیم. اما خبر خوب اینه که می‌تونیم این باورهای محدودکننده رو شناسایی و به باورهای توانمندساز تبدیل کنیم. با تکنیک‌های مناسب، می‌تونیم ذهنمون رو بازسازی کنیم و راه موفقیت رو هموارتر کنیم.

تا حالا به این فکر کردی که چه باورهایی ممکنه جلوی پیشرفتت رو گرفته باشن؟

چطور می‌تونی باورهای منفی رو شناسایی و به مثبت تبدیل کنی؟

آیا می‌دونی تغییر باورها چطور می‌تونه زندگیت رو متحول کنه؟

چه تکنیک‌هایی برای تغییر باورهای محدودکننده وجود داره که می‌تونی ازشون استفاده کنی؟

“باورهای منفی رو کنار بذار و یاد بگیر چطور با تغییرشون، زندگیت رو متحول کنی—این مقاله رو تا آخر بخون!”

داستان علی که نگرشش نسبت به زندگی عوض شد

علی از کودکی همیشه فکر می‌کرد که باید در هر کاری کامل و بی‌نقص باشد. اگر در امتحانی نمره‌ی کم می‌گرفت، خودش را سرزنش می‌کرد. اگر در محل کار کوچک‌ترین اشتباهی می‌کرد، تا هفته‌ها عذاب وجدان داشت. یک روز که پروژه‌ی مهمی را به خاطر یک ایراد جزئی از دست داد، احساس کرد که دیگر به درد هیچ کاری نمی‌خورد.

او برای مشاوره پیش دوستی رفت که همیشه آرام و مثبت‌اندیش بود. دوستش گفت: “علی، ارزش تو به کارت نیست. تو حتی اگر اشتباه کنی، باز هم آدم ارزشمندی هستی.” علی ابتدا مقاومت کرد، اما بعد از کمی فکر کردن، متوجه شد که تمام عمرش را با این باور غلط زندگی کرده است.

کم‌کم یاد گرفت که اشتباهاتش را بپذیرد، بدون اینکه احساس کند بی‌ارزش شده است. فهمید که دنیا طبق میل او پیش نمی‌رود و لازم نیست برای هر اتفاقی خودش را سرزنش کند. حالا، وقتی اشتباهی می‌کند، به جای غرق شدن در ناامیدی، از آن درس می‌گیرد و ادامه می‌دهد. برای اولین بار، احساس کرد که سبک شده و از قفس انتظارات غیرواقعی خودش رها شده است

سه باور که رهایی از آن ها احساساسات بد ما را خوب می کند:

گاهی تلاش فراوانی می کنید، ولی حال روحی تان خوب نیست. تلاش می کنید ولی موفق نمی شوید. در این جا باید با تغییر باورهای منفی به باورهای مثبت آشنا شوید.

آقایی به ما مراجعه کرد و از خودش و روزگار و دیگران بسیار گلایه داشت و می گفت چرا موفقیت های من نسبت به بقیه کمتر است؟ و بعد استدلال می کرد که دلیل این امر تاحدی خانواده اش است که به او توجهی نمی کردند و در عین حال روزگار نیز با او یاری نمی کرد و به قول خودش شانس با او همراه نبود.
با او موارد زیر را کار کردیم و چند روز بعد به من گفت احساس می کنم از قفس رها شدم.
ما تلاش کردم که آموزه های آلبرت الیس روانشناس بزرگ را به او آموزش دهیم. الیس می گوید تنها تغییری که باید در زندگی ایجاد کنیم تغییر در شناخت و باورها یمان است و سه باور زیر را به عنوان باورهای نادرست ارائه می کند:

مطالعه بیشتر: راه های درمان طرحواره استحقاق

1.  من باید کامل باشم و یا کارها را به خوبی انجام دهم، در غیر این صورت من مفید و خوب نیستم.
   این یکی از باورهایی است که به شدت احساسات ما را درگیر می کند و هر چقدر هم که موفقیت به دست آوریم باز هم احساس می کنیم جایی در زندگی کم داریم و رضایت از بین می رود.
   بنابراین یادمان باشد حتی قوی ترین آدم ها هم اشتباه می کنند و خیلی از مواقع کار خود را درست انجام نمی دهند. نکته ی مهم این است که ارزش ما خارج از رفتار و کارهایمان است. یعنی باید قبول داشته باشیم که “من خوبم حتی اگر کارم را خوب انجام نداده ام”.
2. یکی دیگر از باورهای مشکل ساز همین است و باعث به هم ریخته شدن احساسات ما می شود. ما نمی توانیم برای دیگران تعیین تکلیف کنیم. آن ها هم به خاطر انسان بودنشان حق دارند اشتباه کنند و این نباید باعث شود که ما پرتوقع شویم و فکر کنیم همه باید طبق میل ما رفتار کنند. یادمان باشد دیگران دیدگاه ها و باورهای متفاوتی نسبت به ما دارند و قرار نیست که مثل ما رفتار کنند.

مطالعه بیشتر: باورهای نادرست ازدواج که بیشتر افراد نمی‌دانند!

1. روزگار باید منصفانه با من برخورد کند و گرنه من زندگی خوبی نخواهم داشت.
   و این هم باور منفی و مشکل ساز دیگری است که ما فکر کنیم دنیا باید طبق امیال و هدف های ما برنامه ریزی کند. مثلا ممکن است بعد از مدت ها تلاش اتفاقی بیفتد و برنامه های ما به هم بخورد. انسان های دارای باور نادرست روزگار را نفرین می کنند و بر بخت بد خود لعنت می فرستند. در حالی که روزگار کار خود را انجام می دهد و این ما هستیم که باید برنامه هایمان را با روزگار و شرایط بیرونی هماهنگ کنیم. اگر شکست خوردیم و بلند شدیم به خود افتخار کنیم که طبق قوانین روزگار پیش می رویم.
   خیلی از افراد اسیر سرزمین بایدها قرار می گیرند و هر کاری را با باید و نباید انجام می دهند و تا آخر عمر اسیر این بایدها هستند. این افراد حتی اگر از جهاتی پیشرفت هایی هم بکنند ولی از درون بسیار اذیت می شوند. معمولا در آزمون کنکور بعضی از بچه های درس خوان به نتیجه ی دلخواه دست پیدا نمی کنند. این افراد در ذهن خود بایدهایی ترسیم می کنند و می گویند حتما باید اتفاقات طبق این بایدها رقم بخورد و به همین خاطر دچار استرس فراوان می شوند و در آزمون عملکرد خوبی نخواهند داشت.
   خانمی دختر دبیرستانی خودش را نزد ما آورد و عنوان می کرد که این دختر از نظر حافظه بسیار ضعیف است و توجهی به درس ندارد. بعد از صحبت هایی که با مادر و فرزندش داشتیم متوجه شدم که مادر همیشه به دختر می گوید باید حتما پزشک شوی و در غیر این صورت تو به درد نمی خوری. دختر هم علاقه ای به پزشکی نداشت و کلا قید درس خواندن را زد
   

به صورت کلی بعضی از افراد استعدادها و تلاش های خود را دست کم می گیرند و مدام از خود ایراد می گیرند. این افراد اعتماد به نفس خود را به شدت پایین می آورند. بعضی دیگر از هر حادثه ی کوچکی فاجعه درست می کنند. اگر طرف مقابلشان کار کوچکی بر خلاف میلشان انجام داد آن را نشانه ی بی توجهی و یا ده ها مشکل دیگر می دانند. بعضی دیگر هم در ذهن خود نقشه ای دارند و انتظار دارند همه چیز و همه کس طبق این نقشه پیش برود. در نهایت باید به تغییر باورهای منفی به باورهای مثبت بپردازید، و گر نه همیشه احساس بدحالی دارید

مطالعه بیشتر: باورهای نادرست ازدواج

درس های بسیار کاربردی ذهن آگاهی برای آرامش در این زمینه تکنیک های ذهن آگاهی خیلی کمک می کنند.

نوشته: فرزاد میراحمدی – موسسه ذهن موفق

مطالعه بیشتر: راه های درمان طرحواره استحقاق