وبینار رایگان

رهایی از ترس،شرم و استرس از طریق سوماتیک تراپی
ثبت نام
توسط منتشرشده در: اکتبر 27, 2025آخرین به روزرسانی: اکتبر 27, 2025مشاهده ها: 0دسته بندی ها: پلی واگال

فهرست مطالب این مقاله

 

آیا تا به حال حس کرده‌ای که اضطراب یا ترس، ناگهانی تمام بدنت را تسخیر می‌کند؟ یا در موقعیت‌های استرس‌زا، نمی‌توانی حتی یک کلمه بگویی؟ نظریه پلی‌واگال، کشفی علمی است که توضیح می‌دهد چگونه عصب واگ در بدن ما کلید اصلی احساس امنیت، آرامش یا اضطراب است. درک این نظریه می‌تواند نه‌تنها نحوه واکنش بدنت به استرس را تغییر دهد، بلکه زندگی عاطفی، ارتباطات اجتماعی و سلامت روانت را نیز متحول کند.

آیا تا به حال حس کرده‌ای در شرایط استرس، کنترلت را از دست داده‌ای بدون اینکه دلیلی پیدا کنی؟

آیا می‌دانی چرا بعضی افراد در برابر استرس آرام می‌مانند اما بعضی دیگر سریع مضطرب می‌شوند؟

آیا تا به حال تجربه کرده‌ای که قلبت تند بزند ولی بدنت در جا یخ بزند؟

آیا می‌خواهی بفهمی ارتباط بین سیستم عصبی و احساساتت دقیقاً چیست؟

آیا می‌دانی فعال یا غیرفعال بودن «عصب واگ» می‌تواند بر اضطراب و روابطت تأثیر بگذارد؟

آیا تا به حال احساس بی‌حسی یا انجماد عاطفی داشته‌ای بدون اینکه علتش را بدانی؟

آیا به دنبال راهی علمی برای تنظیم احساسات، کاهش اضطراب و بازیابی آرامش هستی؟

 

 ریشه‌ها و تاریخچه نظریه پلی‌واگال

اگر بخواهیم نقطه‌ی شروع درک بدن و ذهن را در دنیای امروز مشخص کنیم، بدون تردید باید به نظریه‌ای اشاره کنیم که نگاه ما به استرس، اضطراب، و روابط انسانی را دگرگون کرد: نظریه پلی‌واگال (Polyvagal Theory). این نظریه را دکتر استیون پورجز (Stephen Porges) در دهه‌ی ۱۹۹۰ معرفی کرد؛ اما در واقع ریشه‌های آن به سال‌ها تحقیق در زمینه سیستم عصبی خودکار (ANS) و تأثیر آن بر احساسات، رفتار و ارتباطات بازمی‌گردد.

تا پیش از پورجز، سیستم عصبی خودکار تنها به دو شاخه‌ی معروف یعنی سمپاتیک (فعال‌کننده) و پاراسمپاتیک (آرام‌کننده) تقسیم می‌شد. اما پورجز با کشف عمیق‌تر مسیرهای عصبی عصب واگ (Vagus Nerve) نظری تازه ارائه داد:
سیستم عصبی ما فقط دو حالت ندارد، بلکه سه مسیر واکنشی دارد که بسته به حس امنیت یا تهدید، رفتار ما را تعیین می‌کند.

این سه مسیر عبارت‌اند از:

  1. سیستم ونترال واگ (Ventral Vagal): مسئول احساس آرامش، ارتباط اجتماعی، و امنیت روانی است.
  2. سیستم سمپاتیک: همان حالت جنگ یا گریز (Fight or Flight) که در پاسخ به خطر فعال می‌شود.
  3. سیستم دورسال واگ (Dorsal Vagal): وقتی خطر بیش از حد بزرگ یا غیرقابل کنترل باشد، بدن وارد حالت «انجماد» یا بی‌حسی می‌شود.

نظریه پلی‌واگال از این منظر انقلابی بود که برای اولین بار نشان داد بدن ما پیش از آگاهی ذهنی، به محیط واکنش نشان می‌دهد. پورجز این فرآیند را «نوروسپشن» (Neuroception) نامید؛ یعنی توانایی ناخودآگاه بدن برای تشخیص ایمنی یا تهدید.

به بیان ساده‌تر، مغز شما همیشه در حال اسکن محیط است تا ببیند آیا امن هستید یا باید برای بقا آماده شود. همین است که مثلاً وقتی کسی ناگهانی وارد اتاق می‌شود، قلبتان می‌تپد یا وقتی در آغوش فردی مورد اعتماد قرار می‌گیرید، احساس آرامش می‌کنید. این واکنش‌ها ذهنی نیستند؛ عصبی‌اند.

اما اهمیت تاریخی نظریه پلی‌واگال فراتر از یک مفهوم علمی است. این نظریه پلی شد میان نوروساینس و روان‌درمانی. برای نخستین بار درمانگران توانستند بفهمند چرا بیماران مبتلا به ترومای روانی یا اضطراب مزمن به روش‌های سنتی پاسخ نمی‌دهند. چون مشکل در ذهنشان نبود، در بدنشان بود — در سیستم عصبی‌ای که سال‌ها در حالت خطر گیر کرده بود.

از آن زمان تاکنون، نظریه پلی‌واگال به یکی از پایه‌های اصلی در درمان‌های نوین مانند EMDR، سوماتیک اکسپرینسینگ، و طرحواره‌درمانی بدن‌محور تبدیل شده است. امروزه روان‌درمانگران از تکنیک‌های تنفسی، تماس اجتماعی ایمن و تمرینات جسمی برای فعال‌سازی عصب واگ و بازگرداندن بدن به حالت آرامش استفاده می‌کنند.

به‌طور خلاصه، ریشه نظریه پلی‌واگال را باید در ترکیب سه علم جست‌وجو کرد:

  • نوروساینس (علوم اعصاب): شناخت ساختار سیستم عصبی.
  • روانشناسی: درک رفتار و هیجان‌های انسانی.
  • زیست‌شناسی تکاملی: فهم اینکه چرا بدن ما این‌گونه طراحی شده است.

و همین تلفیق است که این نظریه را از یک فرضیه علمی به انقلابی در درک احساس امنیت و ارتباط انسانی تبدیل کرده است.

 ساختار عصبی و شاخه‌های واگ: ونترال، دورسال و مسیرهای عصبی

وقتی درباره‌ی نظریه پلی‌واگال صحبت می‌کنیم، قلب ماجرا در یک عصب کلیدی خلاصه می‌شود: عصب واگ (Vagus Nerve) — طولانی‌ترین و تأثیرگذارترین عصب در سیستم عصبی پاراسمپاتیک که از مغز تا قلب، ریه‌ها، معده و حتی روده‌ها امتداد دارد.
در زبان لاتین، واگ به معنای «سرگردان» است، چون مثل مسافری در سراسر بدن پرسه می‌زند و تقریباً با تمام اندام‌های حیاتی ارتباط دارد.

اما دکتر استیون پورجز با نگاه عمیق‌تری به این ساختار، متوجه شد که عصب واگ یک مسیر واحد نیست، بلکه دو شاخه‌ی اصلی دارد که هرکدام نقش متفاوتی در احساس امنیت یا خطر ایفا می‌کنند:

  • شاخه‌ی ونترال واگ (Ventral Vagal Complex)
  • شاخه‌ی دورسال واگ (Dorsal Vagal Complex)

و در میان این دو، مسیر سمپاتیک (Sympathetic Pathway) قرار دارد که بدن را برای واکنش به تهدید آماده می‌سازد.

 

۱. سیستم ونترال واگ — کلید آرامش، ارتباط و احساس امنیت

شاخه‌ی ونترال واگ از قسمت جلویی ساقه‌ی مغز آغاز می‌شود و بیشتر به نواحی بالای بدن (صورت، گلو، قلب و ریه‌ها) مرتبط است.
وقتی این شاخه فعال باشد، بدن در حالت ایمنی و اتصال اجتماعی قرار دارد.

در این حالت:

  • ضربان قلب منظم و آرام می‌شود.
  • تنفس عمیق و یکنواخت است.
  • ماهیچه‌های صورت و صدا آرام‌تر و گرم‌تر عمل می‌کنند.
  • ذهن احساس حضور، مهربانی و ارتباط پیدا می‌کند.

به زبان ساده، وقتی در کنار فردی احساس امنیت می‌کنی، یا با کسی با لبخند و تماس چشمی ارتباط برقرار می‌کنی، در واقع ونترال واگ فعال است.

پورجز این حالت را «حالت اجتماعی ایمن» می‌نامد؛ حالتی که در آن بدن و ذهن با هم هماهنگ هستند و سیستم عصبی اجازه می‌دهد ما احساسات، همدلی و عشق را تجربه کنیم.

 ۲. سیستم سمپاتیک — آماده برای جنگ یا گریز

در شرایطی که بدن احساس خطر کند، سیستم سمپاتیک وارد عمل می‌شود.
این همان حالتی است که در آن ضربان قلب بالا می‌رود، تنفس سریع‌تر می‌شود و بدن برای واکنش سریع (Fight or Flight) آماده می‌شود.

سمپاتیک مانند دکمه‌ی اضطراری بدن است. برای مثال:

  • وقتی صدای ناگهانی می‌شنوی و ضربان قلبت بالا می‌رود.
  • یا وقتی در موقعیت تنش‌زا قرار می‌گیری و احساس می‌کنی باید فرار کنی یا مقابله کنی.

در حالت سمپاتیک، انرژی بدن موقتاً از عملکردهای غیرضروری (مثل هضم و بازسازی سلولی) به سمت بقا هدایت می‌شود. این واکنش حیاتی است — اما اگر بیش از حد طول بکشد، تبدیل به اضطراب مزمن، بی‌خوابی و خستگی ذهنی می‌شود.

 ۳. سیستم دورسال واگ — انجماد، بی‌حسی و خاموشی

اما وقتی خطر آن‌قدر شدید یا طولانی باشد که مغز احساس کند هیچ راه فراری نیست، سیستم دورسال واگ فعال می‌شود.
این شاخه از ناحیه‌ی پشتی ساقه‌ی مغز آغاز می‌شود و به اندام‌های پایین‌تر مثل معده، روده و دیافراگم متصل است.

فعال شدن دورسال واگ باعث کاهش شدید انرژی، افت فشار، کرختی یا حتی بی‌هوشی موقت می‌شود.
در واقع، بدن به‌جای فرار یا مبارزه، وارد حالت «انجماد» می‌شود تا از درد یا خطر بیشتر محافظت کند.

این همان وضعیتی است که بسیاری از افراد پس از تجربه‌ی ترومای شدید (مثل سوگ، آزار یا حادثه) تجربه می‌کنند:
بی‌حسی عاطفی، قطع ارتباط از بدن، و احساسی مثل «خاموش شدن».

اما نکته‌ی کلیدی اینجاست:
دورسال واگ دشمن ما نیست  بلکه واکنشی حفاظتی است. تنها باید یاد بگیریم چطور از این حالت به‌آرامی و بدون فشار، دوباره به ونترال واگ (حالت ایمنی) بازگردیم.

 تعادل میان سه مسیر

سلامتی روانی و جسمی یعنی توانایی حرکت انعطاف‌پذیر میان این سه مسیر:

  • آرامش و ارتباط (ونترال واگ)
  • واکنش و انرژی (سمپاتیک)
  • استراحت عمیق یا بازنشانی (دورسال واگ)

بدن سالم نه همیشه آرام است و نه همیشه پرتنش؛ بلکه می‌تواند بسته به موقعیت، به‌طور هوشمند از حالتی به حالت دیگر برود.
اما در افرادی که سال‌ها تحت استرس یا ترومای روانی بوده‌اند، این سیستم از تعادل خارج می‌شود و بدن در حالت خطر «گیر می‌کند».

هدف تمرینات پلی‌واگال دقیقاً همین است:
بازگرداندن این انعطاف‌پذیری عصبی تا فرد بتواند دوباره احساس امنیت، حضور و آرامش را تجربه کند.

 پلی‌واگال و واکنش بدن به استرس: از بقا تا ارتباط

وقتی استرس را تجربه می‌کنیم، بدن ما فقط یک واکنش ذهنی ساده نشان نمی‌دهد؛ بلکه سیستم عصبی خودکار (ANS) به‌سرعت وارد میدان می‌شود تا از ما در برابر خطر محافظت کند. نظریه پلی‌واگال توضیح می‌دهد که این واکنش‌ها — از ترس و فرار گرفته تا آرامش و ارتباط — چگونه از طریق عصب واگ تنظیم می‌شوند و چرا برخی افراد سریع‌تر از دیگران می‌توانند بعد از استرس، دوباره به حالت آرامش بازگردند.

دکتر استیون پورجز، خالق این نظریه، باور دارد که بدن ما دارای سه مسیر اصلی پاسخ به استرس است، نه دو تا (همان‌طور که مدل سنتی “جنگ یا گریز” می‌گوید). این سه مسیر شامل:

  1. حالت اجتماعی ایمن (ونترال واگ)
  2. حالت واکنشی (سمپاتیک)
  3. حالت خاموش یا انجماد (دورسال واگ)

هر کدام از این مسیرها، دکمه‌ای هستند که بدن بسته به میزان احساس امنیت، یکی از آن‌ها را فشار می‌دهد.

 وقتی احساس امنیت داریم: حالت ونترال واگ

در شرایطی که احساس می‌کنیم امن هستیم — مثلاً در آغوش کسی که دوستش داریم، یا هنگام گوش دادن به موسیقی آرام — سیستم ونترال واگ فعال می‌شود.
در این حالت:

  • ضربان قلب و تنفس هماهنگ می‌شوند.
  • عضلات صورت نرم‌تر می‌شوند.
  • ذهن شفاف‌تر و متمرکزتر عمل می‌کند.
  • بدن در وضعیت «ترمیم و رشد» قرار می‌گیرد.

این همان وضعیتی است که در آن می‌توانیم ارتباط اجتماعی، همدلی و آرامش ذهنی را تجربه کنیم. در واقع، احساس امنیت فیزیولوژیک، پیش‌نیاز آرامش روانی است — نه برعکس.

 وقتی احساس خطر داریم: حالت سمپاتیک

اگر ناگهان صدای بلندی بشنویم، ایمیل اضطراب‌آوری دریافت کنیم یا در بحثی داغ قرار بگیریم، بدن بلافاصله وارد حالت سمپاتیک (جنگ یا گریز) می‌شود.
در این حالت:

  • قلب سریع‌تر می‌تپد تا خون بیشتری به عضلات برسد.
  • مردمک چشم گشاد می‌شود.
  • سطح هورمون‌های استرس (مثل آدرنالین و کورتیزول) افزایش می‌یابد.
  • انرژی بدن برای بقا متمرکز می‌شود، نه آرامش یا تفکر.

سمپاتیک به خودی خود منفی نیست؛ در واقع ما به آن نیاز داریم تا واکنش مناسب به موقعیت‌های تهدیدآمیز نشان دهیم. اما زمانی که این سیستم بیش از حد فعال شود (مثل استرس مزمن یا اضطراب طولانی)، بدن در حالت آماده‌باش باقی می‌ماند و نمی‌تواند به حالت استراحت بازگردد — همین باعث بی‌خوابی، خستگی، دل‌درد عصبی یا حتی ضعف سیستم ایمنی می‌شود.

 وقتی خطر غیرقابل کنترل است: حالت دورسال واگ

حالا تصور کن موقعیتی پیش بیاید که مغز دیگر امیدی به نجات نداشته باشد — مثلاً در مواجهه با ترومای شدید یا غم سنگین. در این وضعیت، سیستم دورسال واگ فعال می‌شود.
بدن به‌نوعی خود را خاموش می‌کند تا از رنج بیشتر محافظت شود.

در این حالت:

  • ضربان قلب کند می‌شود.
  • انرژی بدن افت می‌کند.
  • احساس جدایی از بدن یا بی‌حسی ممکن است ظاهر شود.
  • فرد ممکن است احساس کند “خاموش” یا “بی‌روح” شده است.

این واکنش، نوعی دفاع بیولوژیکی است، اما اگر طولانی شود، می‌تواند به افسردگی، بی‌انگیزگی یا احساس بی‌ارتباطی منجر شود.

 از بقا به ارتباط: هدف نهایی نظریه پلی‌واگال

نظریه پلی‌واگال می‌گوید سلامت روان واقعی یعنی انعطاف عصبی (Neuroflexibility) — یعنی بدن بتواند بسته به شرایط، آزادانه از حالت بقا به حالت ارتباط و برعکس حرکت کند.

در افراد سالم، پس از هر شوک یا تنش، بدن خیلی سریع دوباره به حالت ونترال واگ بازمی‌گردد؛ یعنی همان وضعیت آرام، باز و اجتماعی.
اما در افرادی که در طول زندگی‌شان استرس یا ترومای زیادی داشته‌اند، این مسیر «گیر می‌کند». بدن آن‌ها دائماً در حالت خطر باقی می‌ماند، حتی زمانی که هیچ تهدیدی وجود ندارد.

به همین دلیل است که تمرین‌های پلی‌واگال، مثل تنفس دیافراگمی، آواز خواندن، تماس چشمی، یا حتی نوازش حیوان خانگی، می‌توانند به بدن یادآوری کنند که «الان امنی» — و با این یادآوری فیزیولوژیک، سیستم عصبی به آرامی از بقا به ارتباط بازمی‌گردد.

 کاربرد نظریه پلی‌واگال در زندگی روزمره و درمان اضطراب

نظریه پلی‌واگال فقط یک مفهوم علمی پیچیده درباره عصب واگ نیست؛ در واقع نقشه‌ای است برای بازگشت به آرامش، حتی در میانه‌ی تنش‌های روزمره. این نظریه نشان می‌دهد که اگر یاد بگیریم چطور مستقیماً با سیستم عصبی خودمان ارتباط برقرار کنیم، می‌توانیم اضطراب، خشم، یا دل‌نگرانی‌های مداوم را از ریشه تنظیم کنیم — نه فقط با فکر، بلکه با بدن.

بیشتر افراد در زمان استرس سعی می‌کنند با منطق، خود را آرام کنند: “الان همه‌چیز خوب است، نگران نباش”. اما بدن آن‌ها هنوز در حالت آماده‌باش است، نفس‌ها سطحی است، شانه‌ها منقبض‌اند و ضربان قلب بالاست. نظریه پلی‌واگال می‌گوید بدون آرام کردن بدن، ذهن هم آرام نمی‌گیرد. بنابراین درمان اضطراب باید از مسیر عصب واگ بگذرد.

 ۱. تنفس واگال؛ اولین قدم برای گفت‌وگو با بدن

تنفس عمیق و آهسته، ساده‌ترین و مؤثرترین روش برای فعال کردن شاخه‌ی «ونترال واگ» است — بخشی از عصب واگ که باعث حس امنیت و آرامش می‌شود.
به‌جای تنفس‌های سریع و سطحی (که بدن را در حالت خطر نگه می‌دارند)، تمرین زیر را امتحان کن:

  • ۴ ثانیه دم از بینی، ۶ ثانیه بازدم از دهان
  • تصور کن هر بازدم مثل «تخلیه‌ی تنش» از بدن است.
  • بعد از چند دقیقه، قلب، ذهن و عضلات با هم هماهنگ‌تر می‌شوند.

مطالعات نشان داده‌اند که این الگوی تنفسی می‌تواند در کمتر از ۲ دقیقه، سیستم عصبی را از حالت استرس به حالت تعادل بازگرداند.

 ۲. صدا، آواز و هم‌خوانی؛ راهی طبیعی برای تقویت عصب واگ

شاید باورش سخت باشد، اما آواز خواندن، زمزمه کردن یا حتی «آه کشیدن با صدا» مستقیماً عصب واگ را تحریک می‌کند.
زیرا این عصب از ناحیه‌ی حنجره و تارهای صوتی عبور می‌کند.

بنابراین هر زمان مضطرب بودی، به‌جای سکوت مطلق یا فکر کردن زیاد، صدایت را فعال کن.
آهنگی را که دوست داری زمزمه کن، در ماشین با خودت هم‌خوانی کن، یا حتی برای حیوان خانگی‌ات آواز بخوان. بدن تو پیام «امنیت» را از طریق ارتعاش صدا دریافت می‌کند.

 ۳. تماس چشمی و ارتباط اجتماعی؛ داروی طبیعی اضطراب

در نظریه پلی‌واگال، انسان زمانی احساس امنیت می‌کند که بتواند به چهره‌ی فرد دیگری نگاه کند و حس کند «امن است».
به همین دلیل است که گفت‌وگو با فردی آرام، در محیطی دلگرم‌کننده، فوراً اضطراب را کاهش می‌دهد.

اگر در طول روز با افرادی ارتباط داری که چهره‌ی آرام و صدای ملایمی دارند، عصب واگ تو تقویت می‌شود.
پس سعی کن ارتباط‌های کوتاه ولی واقعی بسازی — حتی سلامی کوتاه با لبخند، تماس چشمی چند ثانیه‌ای با همکار یا فروشنده، یا صحبت با یک دوست مطمئن. این‌ها در واقع تمرین‌های پلی‌واگال هستند که سیستم عصبی را بازتنظیم می‌کنند.

 ۴. لمس، طبیعت و حضور بدنی؛ بازگشت به حس ایمنی

یکی از راه‌های ساده‌ی فعال‌سازی عصب واگ، بازگشت به حس بدنی است.
قدم زدن آرام در طبیعت، لمس کردن درخت، نوازش حیوان خانگی، یا حتی گرفتن فنجان چای گرم با دو دست — همگی سیگنال‌هایی هستند که به بدن می‌گویند «اینجا و اکنون امنی».

در دنیای پرهیاهوی امروز، بسیاری از ما از بدن خود جدا شده‌ایم؛ در ذهن زندگی می‌کنیم. اما پلی‌واگال درمانی یادمان می‌دهد که بازگشت به بدن، بازگشت به آرامش است.

 ۵. درمان‌های مبتنی بر پلی‌واگال در کلینیک‌های روان‌درمانی

درمانگران متخصص پلی‌واگال از ترکیب روش‌های گفت‌وگویی، تنفسی و بدنی استفاده می‌کنند تا مراجع را از حالت دفاعی بدن بیرون آورند.
درمان ممکن است شامل تمرین‌های زیر باشد:

  • بررسی «نقشه بدن» و شناسایی نواحی تنش
  • استفاده از صدا، موسیقی یا حرکت برای تنظیم واگ
  • بازسازی حس امنیت از طریق ارتباط درمانگر–مراجع

این درمان به‌ویژه برای افرادی که دچار اضطراب مزمن، PTSD، یا حملات پانیک هستند، بسیار مفید است. چون به‌جای تمرکز صرف بر افکار، بدن را هم درگیر روند درمان می‌کند.

 ارتباط بین پلی‌واگال و سلامت روان: اضطراب، افسردگی و ترومای عصبی

نظریه‌ی پلی‌واگال در سال‌های اخیر به یکی از کلیدی‌ترین مفاهیم در علم روانشناسی بدن‌محور تبدیل شده است؛ چراکه توضیح می‌دهد چرا در بسیاری از مواقع، با وجود آگاهی از مشکل، نمی‌توانیم احساسات خود را کنترل کنیم. این نظریه به ما یادآوری می‌کند که بدن، ذهن را هدایت می‌کند و ریشه‌ی بسیاری از اختلالات روانی در «تنظیم‌ناپذیری سیستم عصبی» نهفته است.

زمانی که عصب واگ (Vagus Nerve) به درستی عمل نمی‌کند، بدن در حالت بقا گیر می‌کند — همان حالت معروف «جنگ، فرار یا انجماد». این وضعیت مزمن، به تدریج باعث اضطراب، افسردگی، بی‌حسی هیجانی و حتی مشکلات جسمی مانند بی‌خوابی یا دردهای مزمن می‌شود.

 پلی‌واگال و اضطراب: بدن در حالت آماده‌باش

در اضطراب، بدن شما به اشتباه فکر می‌کند که در خطر است. ضربان قلب بالا می‌رود، عضلات منقبض می‌شوند و تنفس سریع می‌شود.
اما نکته‌ی مهم این است که حتی بعد از رفع تهدید واقعی، بدن در این حالت باقی می‌ماند.
اینجاست که نظریه پلی‌واگال اهمیت پیدا می‌کند.

فعال‌سازی شاخه‌ی ونترال واگ باعث می‌شود سیستم عصبی از حالت تهدید به حالت امنیت برگردد. با تمرین‌های پلی‌واگال مثل تنفس آهسته، تماس چشمی یا صدا، بدن یاد می‌گیرد که دوباره اعتماد کند و اضطراب کاهش پیدا می‌کند.

درمانگران متخصص در این رویکرد، به‌جای پرسیدن «چرا مضطربی؟» می‌پرسند:
«وقتی مضطرب می‌شی، بدنت چه واکنشی نشون می‌ده؟»
«کجا در بدنت این اضطراب رو حس می‌کنی؟»
زیرا پاسخ اصلی در بدن نهفته است، نه فقط در افکار.

 پلی‌واگال و افسردگی: وقتی سیستم عصبی خاموش می‌شود

در حالی که اضطراب حاصل فعال شدن بیش از حد سیستم دفاعی است، افسردگی معمولاً نتیجه‌ی خاموش شدن طولانی‌مدت همین سیستم است.
بدن از تلاش برای مقابله دست می‌کشد، انرژی افت می‌کند، و احساس جدایی از جهان یا بی‌معنایی پدید می‌آید.

در نظریه پلی‌واگال، این حالت به عنوان «واکنش انجماد» (Freeze Response) یا فعال شدن شاخه‌ی پشتی واگ (Dorsal Vagal) شناخته می‌شود — نوعی خاموشی محافظتی برای بقا.

درمان‌های پلی‌واگال‌محور به افراد کمک می‌کند تا به‌تدریج از این حالت بی‌حسی خارج شوند و دوباره به حس زندگی بازگردند.
تمرین‌هایی مانند تنفس آگاهانه، حرکت نرم بدن (مثل یوگا یا پیاده‌روی آرام)، و ارتباط ایمن با دیگران، به بدن می‌آموزد که دنیا امن است و می‌تواند دوباره فعال شود.

 پلی‌واگال و ترومای عصبی: بازنویسی واکنش‌های دفاعی

ترومای روانی (یا همان ضربه‌ی روحی) در واقع زخمی است که در سیستم عصبی باقی مانده است.
وقتی تجربه‌ای تروماتیک داشته‌ایم — مثل خشونت، تصادف، یا حتی طرد عاطفی در کودکی — بدن یاد می‌گیرد که در حالت آماده‌باش بماند تا از تکرار آسیب جلوگیری کند.
مشکل اینجاست که بدن، زمان حال و گذشته را از هم تشخیص نمی‌دهد.

در نظریه پلی‌واگال، درمان ترومای عصبی یعنی بازآموزی بدن برای تشخیص «امنیت اکنون».
با تمرین‌های تدریجی، فرد یاد می‌گیرد:

  • چگونه سیگنال‌های هشدار بدن را بشناسد.
  • چطور از طریق تنفس، صدا یا تماس انسانی، پیام «امنیت» را به سیستم عصبی بفرستد.
  • و در نهایت، واکنش‌های خودکار (مثل انجماد یا خشم ناگهانی) را دوباره تنظیم کند.

به همین دلیل، درمان‌های پلی‌واگال‌محور امروزه در درمان PTSD و اضطراب پس از تروما بسیار مؤثر شناخته می‌شوند، چون نه‌تنها ذهن بلکه بدن را نیز شفا می‌دهند.

 

 نتیجه‌گیری

نظریه پلی‌واگال، پلی میان بدن، ذهن و احساسات ماست. این نظریه نشان می‌دهد که بسیاری از واکنش‌های هیجانی و رفتاری ما، پیش از آن‌که آگاهانه باشند، از دل سیستم عصبی و احساس ایمنی یا تهدید در بدن سرچشمه می‌گیرند. درک این حقیقت به ما کمک می‌کند تا به جای سرزنش خود برای اضطراب، افسردگی یا واکنش‌های احساسی شدید، آن‌ها را به عنوان سیگنال‌های طبیعی بدن برای بقا ببینیم.

وقتی یاد بگیریم عصب واگ خود را فعال و تنظیم کنیم — از طریق تنفس عمیق، ارتباط ایمن، صدا، حرکت یا حضور آگاهانه — عملاً در حال بازآموزی بدن برای بازگشت به آرامش هستیم. این همان کلید طلایی سلامت روان است: توانایی برگشت از حالت تهدید به حالت امنیت.

به همین دلیل، نظریه پلی‌واگال نه فقط یک چارچوب علمی، بلکه راهنمایی کاربردی برای زندگی متعادل‌تر، روابط عمیق‌تر و ذهن آرام‌تر است. شناخت آن یعنی یاد گرفتن زبان بدن خود؛ زبانی که اگر گوش دهیم، ما را به آرامش، حضور و امنیت درونی هدایت می‌کند.

 

درباره نویسنده: فرزاد میراحمدی

من فرزاد میراحمدی هستم مشاور و نویسنده 8 جلد کتاب روانشناسی. مدیر موسسه ذهن موفق و مدیر انتشارات ذهن موفق هستم. من به شما کمک می کنم در روابط عاطفی خود مسائل مهمی را یاد بگیرید و بتوانید رابطه خود را بهسازی کنید. در زمینه مسائل ذهنی و ذهن آگاهی و تکنیک های خودسازی و خودشناسی فعالیت زیادی دارم. خوشحال می شوم بتوانم کمکی به شما بکنم.
راضی بودی؟

درج دیدگاه