وبینار رایگان

رهایی از ترس،شرم و استرس از طریق سوماتیک تراپی
ثبت نام
توسط منتشرشده در: اکتبر 21, 2025آخرین به روزرسانی: اکتبر 21, 2025مشاهده ها: 0دسته بندی ها: اختلالات شخصیت, انواع طرحواره ها

فهرست مطالب این مقاله

آیا تا به حال احساس کرده‌ای اضطرابت هیچ‌وقت واقعاً تمام نمی‌شود؟
مثل موجی که فروکش می‌کند اما دوباره، در موقعیتی مشابه برمی‌گردد؟
شاید دلیلش این نباشد که “استرس داری”  بلکه ذهن تو هنوز درگیر طرحواره‌های قدیمی و ناخودآگاه است.
طرحواره‌درمانی، یکی از مؤثرترین روش‌های روان‌درمانی است که نه فقط علائم اضطراب، بلکه ریشه‌های پنهان آن را هدف می‌گیرد.
اگر سال‌هاست بین اضطراب، نگرانی و افکار منفی در نوسانی، این مقاله به تو نشان می‌دهد چگونه می‌توان با درمان طرحواره‌ها، آرامش ذهنی واقعی را بازیافت.

آیا اضطرابت همیشه با موقعیت خاصی برمی‌گردد، حتی وقتی دلیل منطقی برایش نداری؟

آیا از روش‌های درمانی مختلف مثل دارو یا مدیتیشن استفاده کرده‌ای ولی هنوز آرام نشده‌ای؟

آیا احساس می‌کنی در موقعیت‌های اجتماعی یا عاطفی بیش از حد نگران واکنش دیگران هستی؟

آیا اضطراب تو با الگوهای تکراری از ترس، کنترل یا ناتوانی همراه است؟

آیا تا به حال به این فکر کرده‌ای که اضطرابت ممکن است ریشه در تجربه‌های کودکی‌ات داشته باشد؟

آیا رابطه بین اضطراب و طرحواره‌های ذهنی‌ات را می‌شناسی؟

آیا می‌دانی طرحواره‌درمانی چگونه می‌تواند باورهای پنهان و آسیب‌زای ذهن را تغییر دهد؟

 طرحواره‌درمانی چیست و چرا در درمان اضطراب اهمیت دارد؟

وقتی اضطراب فقط استرس نیست

بسیاری از افراد فکر می‌کنند اضطراب، نتیجه‌ی استرس روزمره است؛ اما واقعیت این است که اضطراب مزمن اغلب ریشه در باورهای ناخودآگاه و الگوهای ذهنی قدیمی دارد.
الگوهایی که در کودکی شکل گرفته‌اند و هنوز هم رفتار و احساسات ما را در بزرگسالی هدایت می‌کنند.

اینجاست که طرحواره‌درمانی (Schema Therapy) وارد عمل می‌شود — روشی عمیق و مؤثر که به جای تمرکز بر علائم سطحی اضطراب، مستقیماً ریشه‌های روانی و هیجانی آن را هدف می‌گیرد.

 طرحواره‌درمانی چیست؟

طرحواره‌درمانی، روشی از روان‌درمانی است که توسط جفری یانگ (Jeffrey Young) در دهه ۱۹۹۰ پایه‌گذاری شد.
این روش ترکیبی از چند رویکرد روان‌شناسی مدرن است:

  • درمان شناختی–رفتاری (CBT)
  • نظریه دلبستگی (Attachment Theory)
  • روان‌تحلیل‌گری (Psychoanalytic Therapy)
  • رویکردهای هیجانی (Emotion-Focused Therapy)

هدف اصلی طرحواره‌درمانی این است که طرحواره‌های ناسازگار اولیه (Early Maladaptive Schemas) را شناسایی، درک و بازسازی کند.
طرحواره‌ها در واقع باورهای عمیق و ناخودآگاهی هستند که از تجربه‌های دردناک دوران کودکی به وجود می‌آیند؛ مثلاً:

«من به اندازه کافی خوب نیستم»،
«اگر اشتباه کنم، طرد می‌شوم»،
«دیگران قابل اعتماد نیستند.»

این باورها در طول زمان تبدیل به فیلتر ذهنی می‌شوند که ما از طریق آن دنیا را تفسیر می‌کنیم — و همین فیلترها هستند که زمینه‌ساز اضطراب می‌شوند.

 چرا طرحواره‌درمانی برای درمان اضطراب مؤثر است؟

در حالی که بسیاری از روش‌های درمان اضطراب (مثل CBT یا دارودرمانی) تنها بر مدیریت نشانه‌ها تمرکز دارند، طرحواره‌درمانی به ریشه‌ی اضطراب می‌پردازد.
در واقع، این درمان می‌گوید:

“اضطراب تو نتیجه‌ی افکاری نیست که از بیرون می‌آیند، بلکه حاصل طرحواره‌هایی است که در درون تو شکل گرفته‌اند.”

 چند نمونه از طرحواره‌هایی که منجر به اضطراب می‌شوند:

  • طرحواره بی‌اعتمادی/بدرفتاری: فرد همیشه احساس می‌کند دیگران قصد آسیب یا فریب او را دارند.
  • طرحواره آسیب‌پذیری نسبت به خطر: ذهن فرد دائماً در حالت هشدار است و از فاجعه می‌ترسد.
  • طرحواره معیارهای سخت‌گیرانه: فشار ذهنی شدید برای کامل بودن، که اضطراب مزمن ایجاد می‌کند.
  • طرحواره وابستگی/بی‌کفایتی: فرد احساس می‌کند بدون حضور دیگران از پس زندگی برنمی‌آید.

طرحواره‌درمانی کمک می‌کند فرد این الگوها را شناسایی کرده و به جای زندگی در چارچوب ترس و پیش‌بینی خطر، به آرامش ذهنی و کنترل درونی دست یابد.

 مکانیزم اثر طرحواره‌درمانی بر اضطراب

  1. آگاهی از طرحواره‌ها:
    در جلسات درمان، فرد یاد می‌گیرد ریشه‌ی اضطراب خود را در طرحواره‌های قدیمی پیدا کند.
  2. بازسازی باورهای نادرست:
    درمانگر با تکنیک‌های شناختی و هیجانی به فرد کمک می‌کند باورهای ناسالم را به باورهای واقع‌بینانه‌تر تبدیل کند.
  3. تجربه هیجانی اصلاحی:
    در جلسات درمانی، بیمار تجربه‌های هیجانی سالمی را تمرین می‌کند که جایگزین خاطرات آسیب‌زا می‌شود.
  4. تغییر الگوهای رفتاری:
    فرد می‌آموزد به جای واکنش اضطرابی خودکار، رفتارهای جدید و آرام‌تر را انتخاب کند.

 روابط بین طرحواره‌های ناسازگار و اختلالات اضطرابی

 طرحواره‌های ناسازگار؛ ریشه‌های پنهان اضطراب

طرحواره‌های ناسازگار اولیه، در واقع نقشه‌های ذهنی و هیجانی ناخودآگاه ما هستند که در دوران کودکی شکل گرفته‌اند و بر نحوه‌ی فکر، احساس و واکنش‌های ما در بزرگسالی تأثیر می‌گذارند.
وقتی این طرحواره‌ها فعال می‌شوند، فرد به‌صورت خودکار به‌گونه‌ای فکر و رفتار می‌کند که احساس خطر یا اضطراب را تشدید می‌کند، حتی اگر محیط اطرافش امن باشد.

به زبان ساده‌تر:

بسیاری از اضطراب‌ها نه از شرایط واقعی، بلکه از «طرحواره‌هایی که هنوز در ذهن ما زندگی می‌کنند» ناشی می‌شوند.

 چگونه طرحواره‌های ناسازگار باعث اضطراب می‌شوند؟

طرحواره‌ها مثل عینکی هستند که از طریق آن دنیا را می‌بینیم. اگر این عینک با تجربیات دردناک گذشته رنگ گرفته باشد، حتی موقعیت‌های عادی هم تهدیدآمیز به نظر می‌رسند.
به عنوان مثال:

  • کسی که در کودکی شاهد طرد شدن یا بی‌توجهی والدین بوده، در بزرگسالی ممکن است هر تأخیر یا سکوتی را نشانه‌ی «بی‌ارزشی خود» تفسیر کند.
  • یا فردی که همیشه در محیطی غیرقابل‌پیش‌بینی بزرگ شده، ممکن است در بزرگسالی هم در حالت آماده‌باش دائمی بماند و از فاجعه‌ای که هرگز رخ نمی‌دهد بترسد.

این واکنش‌های ناخودآگاه در نهایت باعث بروز اختلالات اضطرابی مزمن مانند اضطراب فراگیر (GAD)، هراس اجتماعی، حملات پانیک یا وسواس فکری می‌شوند.

 مهم‌ترین طرحواره‌های مرتبط با اضطراب

در پژوهش‌های متعددی (از جمله تحقیقات جفری یانگ و پژوهش‌های اخیر در حوزه روان‌درمانی شناختی–هیجانی) نشان داده شده که برخی طرحواره‌ها بیش از بقیه با اضطراب در ارتباط‌اند.
در ادامه به چند طرحواره کلیدی اشاره می‌کنیم

1. طرحواره بی‌اعتمادی/بدرفتاری (Mistrust/Abuse)

فرد باور دارد که دیگران دیر یا زود به او آسیب خواهند زد.
این طرحواره باعث می‌شود فرد همیشه در حالت دفاعی و گارد گرفته باشد — ذهنش به‌طور خودکار در حالت “هشدار” یا “خطر قریب‌الوقوع” باقی می‌ماند.

نتیجه: اضطراب اجتماعی، بی‌قراری در روابط، شک مداوم به نیت دیگران.

2. طرحواره رهاشدگی/بی‌ثباتی (Abandonment/Instability)

این افراد دائماً می‌ترسند که دیگران ترکش کنند. حتی وقتی روابطشان پایدار است، ذهنشان پر از سناریوهای خیالی از طرد و جدایی است.

نتیجه: اضطراب وابستگی، حملات پانیک هنگام فاصله عاطفی یا جسمی از عزیزان.

3. طرحواره آسیب‌پذیری نسبت به خطر یا بیماری (Vulnerability to Harm or Illness)

طرحواره‌ای که ذهن را به “کارخانه‌ی فاجعه‌سازی” تبدیل می‌کند.
فرد دائماً نگران بروز تصادف، بیماری، بحران مالی یا فاجعه طبیعی است.

نتیجه: اضطراب فراگیر (GAD) و افکار فاجعه‌پندارانه‌ی مداوم.

4. طرحواره معیارهای سخت‌گیرانه/کمال‌گرایی (Unrelenting Standards)

در این طرحواره، فرد فقط وقتی احساس آرامش می‌کند که همه‌چیز بی‌نقص باشد.
هر اشتباه یا نقص کوچک باعث شرم، استرس و اضطراب شدید می‌شود.

نتیجه: اضطراب عملکردی، خستگی ذهنی، و حملات اضطرابی در محیط‌های رقابتی.

5. طرحواره وابستگی/بی‌کفایتی (Dependence/Incompetence)

فرد باور دارد بدون حضور دیگران نمی‌تواند از پس زندگی برآید.
این احساس ناتوانی در تصمیم‌گیری باعث می‌شود او در شرایط جدید، شدیداً مضطرب و وابسته شود.

نتیجه: اضطراب تصمیم‌گیری و ترس از شکست یا جدایی از افراد مهم زندگی.

 تعامل بین طرحواره‌ها و سبک‌های مقابله‌ای

هر طرحواره فقط یک باور نیست، بلکه با رفتارهای خاصی هم همراه است.
برای مثال، فردی که طرحواره “رهاشدگی” دارد، ممکن است:

  • بیش از حد به دیگران بچسبد (تسلیم طرحواره)
  • کاملاً از صمیمیت دوری کند (اجتناب از طرحواره)
  • یا دیگران را طرد کند تا خودش کنترل را در دست بگیرد (جبران افراطی)

این الگوهای رفتاری باعث می‌شوند فرد در چرخه‌ی اضطراب تکراری گرفتار شود و ناخودآگاه طرحواره‌اش را بازتولید کند.

 

تکنیک‌ها و مراحل طرحواره‌درمانی برای درمان اضطراب

 طرحواره‌درمانی چگونه اضطراب را هدف می‌گیرد؟

طرحواره‌درمانی (Schema Therapy) رویکردی نوین و عمیق در روان‌درمانی است که بر پایه‌ی کارهای جفری یانگ شکل گرفته و ترکیبی از عناصر شناختی–رفتاری، گشتالتی، روان‌تحلیلی و نظریه دلبستگی است.
برخلاف درمان‌های کوتاه‌مدت که فقط روی کنترل علائم اضطراب تمرکز دارند، طرحواره‌درمانی به ریشه‌های احساسی اضطراب می‌پردازد و تلاش می‌کند الگوهای ذهنی و هیجانی ناکارآمد را از پایه بازنویسی کند.

 مراحل اصلی طرحواره‌درمانی در درمان اضطراب

طرحواره‌درمانی معمولاً در سه مرحله‌ی کلیدی انجام می‌شود که هر مرحله به بازسازی بخش خاصی از ذهن اختصاص دارد

1. مرحله آگاهی (Awareness Phase): شناسایی طرحواره‌های فعال

در این مرحله، درمانگر به فرد کمک می‌کند تا طرحواره‌های ناسازگار اصلی خود را بشناسد — همان الگوهایی که اضطراب را تغذیه می‌کنند.
با استفاده از گفت‌وگو، پرسشنامه‌ها و مرور تجربیات زندگی، فرد متوجه می‌شود که چگونه در موقعیت‌های استرس‌زا، ذهنش توسط الگوهای قدیمی هدایت می‌شود.

مثال:
وقتی فرد در محل کار احساس می‌کند مدیرش از او ناراضی است، ممکن است طرحواره «بی‌کفایتی» یا «رهاشدگی» فعال شود و باعث اضطراب شدید شود، در حالی‌که واقعیت متفاوت است.

2. مرحله تجربه هیجانی (Emotional Experience Phase): کار روی احساسات کودک درون

در این بخش، درمانگر با تکنیک‌هایی مانند تصویرسازی هدایت‌شده (Imagery Rescripting)، گفت‌وگوی صندلی‌ها (Chair Work) یا نامه‌نویسی درمانی، به فرد کمک می‌کند تا با «کودک آسیب‌دیده درون» خود ارتباط برقرار کند.

هدف این مرحله این است که فرد بتواند:

  • احساسات سرکوب‌شده‌ی دوران کودکی را بازشناسد،
  • دردهای قدیمی را التیام دهد،
  • و از حالت ذهنی کودک آسیب‌پذیر خارج شود.

نتیجه: وقتی فرد یاد می‌گیرد با مهربانی و پذیرش با بخش‌های درونی خود رفتار کند، واکنش اضطرابی او در برابر موقعیت‌های واقعی کاهش می‌یابد.

3. مرحله بازسازی شناختی و رفتاری (Cognitive & Behavioral Reconstruction Phase)

در این مرحله، درمانگر به مراجع کمک می‌کند تا باورهای ناکارآمد را بازنویسی و رفتارهای جدید را تمرین کند.
به جای واکنش خودکار و اضطراب‌زا، فرد یاد می‌گیرد به شیوه‌ای آگاهانه، منطقی و امن‌تر پاسخ دهد.

تمرین‌های رایج در این مرحله:

  • نوشتن گفت‌وگوی درونی جدید با خود (Self-dialogue Reframing)
  • تمرین جرأت‌مندی و بیان احساسات
  • بازنگری در الگوهای رابطه‌ای ناسالم
  • تمرین مراقبه و ذهن‌آگاهی برای کاهش واکنش‌های اضطرابی

 تکنیک‌های کلیدی مورد استفاده در طرحواره‌درمانی

طرحواره‌درمانی مجموعه‌ای از تکنیک‌های منحصربه‌فرد دارد که در درمان اضطراب به‌خوبی جواب داده‌اند:

 1. تصویرسازی مجدد (Imagery Rescripting):

فرد با هدایت درمانگر به دوران کودکی برمی‌گردد و صحنه‌های دردناک را بازنویسی می‌کند؛ به‌گونه‌ای که نیازهای برآورده‌نشده‌ی خود را در ذهنش برآورده کند.
نتیجه: مغز یاد می‌گیرد احساس امنیت را تجربه کند، حتی در مواجهه با محرک‌های اضطراب‌آور.

 2. کار با صندلی‌ها (Chair Work):

در این روش، بخش‌های مختلف شخصیت (کودک آسیب‌پذیر، والد تنبیه‌گر، بزرگسال سالم) با هم گفت‌وگو می‌کنند.
این گفت‌وگو کمک می‌کند فرد کنترل درونی بیشتری پیدا کند و از احساسات افراطی فاصله بگیرد.

 3. بزرگسال سالم (Healthy Adult Mode):

درمانگر به فرد کمک می‌کند تا بخشی از وجودش به نام «بزرگسال سالم» را فعال کند — بخشی که می‌تواند با آرامش، عقلانیت و همدلی با احساسات کودک درون مواجه شود.
این بخش به مرور کنترل ذهن را از دست طرحواره‌های اضطراب‌زا می‌گیرد.

 نقش درمانگر در فرایند درمان اضطراب

در طرحواره‌درمانی، رابطه‌ی درمانگر و مراجع اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد.
درمانگر نه‌تنها راهنما بلکه الگوی امن و حمایتگر جدیدی برای ذهن فرد است.
او با «بازوالدگری محدود (Limited Reparenting)» به مراجع نشان می‌دهد که احساساتش ارزشمندند و او دیگر تنها نیست.

این تجربه‌ی جدید رابطه‌ای، به تدریج الگوهای دلبستگی ناامن و اضطراب‌زا را بازسازی می‌کند.

 مثال واقعی از تأثیر طرحواره‌درمانی بر اضطراب

فرض کنید فردی با طرحواره «آسیب‌پذیری نسبت به خطر» دچار اضطراب مزمن است و مدام نگران حوادث ناگوار است.
در طول جلسات طرحواره‌درمانی، او یاد می‌گیرد:

  • احساس ترس را بدون قضاوت تجربه کند،
  • منشأ آن را در دوران کودکی‌اش شناسایی کند (مثلاً تجربه‌ی یک حادثه یا والدین مضطرب)،
  • و با بزرگسال سالم خود، امنیت روانی را بازسازی کند.

بعد از چند ماه، او به جای واکنش افراطی، به واقعیت تکیه می‌کند نه فاجعه‌پنداری ذهنش.

 مقایسه طرحواره‌درمانی با سایر روان‌درمانی‌ها در درمان اضطراب

چرا مقایسه طرحواره‌درمانی با سایر رویکردها اهمیت دارد؟

درمان اختلالات اضطرابی امروزه یکی از پرمراجعه‌ترین حوزه‌های روان‌درمانی است.
افراد مضطرب معمولاً راه‌های مختلفی را امتحان می‌کنند — از درمان شناختی-رفتاری (CBT) گرفته تا دارودرمانی یا درمان‌های مبتنی بر ذهن‌آگاهی (Mindfulness) — اما گاهی علائم برمی‌گردند و ریشه اضطراب همچنان پابرجاست.

اینجاست که طرحواره‌درمانی (Schema Therapy) به‌عنوان رویکردی عمیق‌تر مطرح می‌شود؛ روشی که نه‌تنها علائم را کاهش می‌دهد بلکه به ریشه‌های هیجانی اضطراب می‌پردازد.

در ادامه، نگاهی مقایسه‌ای خواهیم داشت بین طرحواره‌درمانی و سایر رویکردهای پرکاربرد در درمان اضطراب

 ۱. طرحواره‌درمانی در برابر درمان شناختی-رفتاری (CBT)

 شباهت‌ها:

  • هر دو بر افکار و باورهای ناکارآمد تمرکز دارند.
  • هر دو از تکنیک‌های شناختی برای تغییر الگوهای فکری استفاده می‌کنند.
  • هر دو روش علمی و ساختاریافته‌اند.

 تفاوت‌ها:

  • CBT بیشتر به تغییر افکار سطحی و رفتارهای کنونی می‌پردازد.
  • طرحواره‌درمانی اما ریشه اضطراب را در الگوهای عمیق دوران کودکی جست‌وجو می‌کند.
  • در CBT، تمرکز بر “چگونه فکر کنیم” است؛ ولی در طرحواره‌درمانی، تمرکز بر “چرا این‌طور احساس می‌کنیم”.
  • CBT معمولاً کوتاه‌مدت است (۱۰ تا ۲۰ جلسه)، درحالی‌که طرحواره‌درمانی درمانی عمیق و بلندمدت‌تر است.

نتیجه:
برای اضطراب‌های مزمن و ریشه‌دار (مثل اضطراب ناشی از تجربه‌های کودکی یا روابط ناامن)، طرحواره‌درمانی معمولاً تأثیر ماندگارتری دارد.

 ۲. طرحواره‌درمانی در برابر درمان مبتنی بر ذهن‌آگاهی (Mindfulness Therapy)

 شباهت‌ها:

  • هر دو به آگاهی از احساسات و افکار تأکید دارند.
  • هر دو روش به کاهش واکنش‌های افراطی اضطراب کمک می‌کنند.

 تفاوت‌ها:

  • ذهن‌آگاهی بر “پذیرش بدون قضاوت” تمرکز دارد، در حالی که طرحواره‌درمانی علاوه بر پذیرش، به تغییر ریشه‌های هیجانی و بازسازی ذهن می‌پردازد.
  • در ذهن‌آگاهی، فرد یاد می‌گیرد با اضطراب همزیستی کند؛ در طرحواره‌درمانی، هدف نهایی درمان و بازنویسی الگوها است.

نتیجه:
ترکیب ذهن‌آگاهی با طرحواره‌درمانی یکی از قدرتمندترین رویکردهای ترکیبی برای درمان اضطراب شناخته می‌شود.

 ۳. طرحواره‌درمانی در برابر دارودرمانی

 شباهت‌ها:

  • هر دو می‌توانند علائم اضطراب را کاهش دهند.
  • گاهی به‌صورت مکمل استفاده می‌شوند.

 تفاوت‌ها:

  • دارودرمانی بر نشانه‌های بیوشیمیایی اضطراب تمرکز دارد و معمولاً موقتی است.
  • طرحواره‌درمانی روی ریشه‌های روانی و هیجانی اضطراب کار می‌کند و تغییر ماندگار ایجاد می‌کند.

نکته مهم:
بسیاری از روانپزشکان توصیه می‌کنند دارو برای کاهش علائم اولیه اضطراب استفاده شود تا ذهن آمادگی ورود به درمان عمیق‌تر مانند طرحواره‌درمانی را پیدا کند.

 ۴. طرحواره‌درمانی در برابر درمان روان‌تحلیلی (Psychoanalysis)

 شباهت‌ها:

  • هر دو به دوران کودکی و ناخودآگاه اهمیت می‌دهند.
  • هر دو به روابط اولیه فرد (با والدین و مراقبان) توجه دارند.

 تفاوت‌ها:

  • روان‌تحلیل کلاسیک اغلب طولانی، پرهزینه و کمتر ساختاریافته است.
  • طرحواره‌درمانی ساختارمندتر، کاربردی‌تر و مبتنی بر شواهد علمی است.
  • در طرحواره‌درمانی، رابطه درمانگر با مراجع بسیار فعال‌تر و حمایتی‌تر است (مفهوم بازوالدگری محدود).

نتیجه:
طرحواره‌درمانی در واقع می‌تواند نوعی روان‌تحلیل مدرن و کاربردی‌تر در نظر گرفته شود که برای درمان اضطراب‌های مزمن کارآمدتر است.

 ۵. طرحواره‌درمانی در برابر درمان انسان‌گرایانه

 شباهت‌ها:

  • هر دو بر خودآگاهی، پذیرش و رشد فردی تأکید دارند.
  • رابطه درمانگر–مراجع در هر دو بسیار مهم است.

 تفاوت‌ها:

  • درمان انسان‌گرایانه بیشتر بر پذیرش و خودشکوفایی متمرکز است، در حالی که طرحواره‌درمانی بر تغییر الگوهای هیجانی ناکارآمد تأکید دارد.

 چه کسانی بیشترین بهره را از طرحواره‌درمانی خواهند برد؟

چرا همه از طرحواره‌درمانی نتیجه یکسان نمی‌گیرند؟

طرحواره‌درمانی یکی از عمیق‌ترین و اثربخش‌ترین روش‌های روان‌درمانی است، اما مانند هر درمان دیگری، برای همه به یک اندازه مؤثر نیست.
این روش بیش از آنکه فقط برای “مدیریت علائم” طراحی شده باشد، به ریشه‌های عاطفی و الگوهای درونی زندگی فرد می‌پردازد.
بنابراین افرادی که حاضرند درونی‌تر نگاه کنند، احساساتشان را بشناسند و برای تغییر در سطح عمیق تلاش کنند، معمولاً بیشترین بهره را از این درمان می‌برند.

 ویژگی‌های افرادی که از طرحواره‌درمانی بیشترین سود را می‌برند

1. افرادی با الگوهای تکرارشونده در روابط عاطفی یا شغلی

اگر بارها در روابطتان احساس طردشدگی، بی‌ارزشی یا وابستگی کرده‌اید و الگوها دائماً تکرار می‌شوند، احتمالاً طرحواره‌های ناسازگار فعال دارید.
طرحواره‌درمانی دقیقاً برای شکستن این چرخه‌های تکراری طراحی شده است.

نمونه:‌ کسی که همیشه جذب افراد بی‌توجه یا کنترل‌گر می‌شود، ممکن است طرحواره‌ی “رهاشدگی” یا “بی‌اعتمادی” داشته باشد. در طرحواره‌درمانی یاد می‌گیرد منبع درونی این انتخاب‌ها را شناسایی و بازنویسی کند.

2. افرادی که از اضطراب‌های مزمن یا طولانی‌مدت رنج می‌برند

طرحواره‌درمانی برای کسانی که اضطراب‌شان ریشه در ناامنی‌های دوران کودکی یا تجربیات آسیب‌زا دارد، بسیار مؤثر است.
در این افراد، اضطراب فقط یک واکنش سطحی نیست، بلکه پاسخی عمیق به احساس خطر دائمی ذهن است.
طرحواره‌درمانی به آن‌ها کمک می‌کند احساس امنیت درونی را بازسازی کنند و اضطراب را از ریشه درمان کنند.

3. افرادی با اختلالات شخصیتی یا هیجانی پیچیده

طرحواره‌درمانی یکی از معدود رویکردهایی است که برای درمان اختلالات شخصیتی مانند:

  • اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder)
  • شخصیت وابسته
  • شخصیت اجتنابی
  • و شخصیت وسواسی – اجباری (OCPD)
    اثربخشی بالایی دارد.

این رویکرد به‌جای تمرکز صرف بر رفتارهای مشکل‌زا، به نیازهای هیجانی برآورده‌نشده‌ی دوران کودکی می‌پردازد.

4. کسانی که از درمان‌های دیگر نتیجه نگرفته‌اند

افرادی که سال‌ها درمان شناختی-رفتاری یا دارودرمانی انجام داده‌اند ولی هنوز احساس می‌کنند “در عمق وجودشان چیزی تغییر نکرده”، معمولاً از طرحواره‌درمانی نتایج چشم‌گیری می‌گیرند.

چون این درمان برخلاف بسیاری از روش‌ها، فقط به افکار آگاهانه نمی‌پردازد بلکه با احساسات ناخودآگاه و کودک درون فرد کار می‌کند.

5. افرادی که آمادگی درگیری هیجانی و خودشناسی عمیق دارند

طرحواره‌درمانی سفری است به درون — سفری که گاهی سخت اما بسیار رهایی‌بخش است.
افرادی که حاضرند احساسات سرکوب‌شده‌شان را تجربه کنند و مسئولیت تغییر خود را بپذیرند، معمولاً تحول چشمگیری در زندگی و روابط‌شان تجربه می‌کنند.

6. افرادی با الگوهای خودتخریب‌گر یا کمال‌گرایی افراطی

طرحواره‌هایی مثل “استانداردهای سختگیرانه”، “نقص/شرم” یا “وابستگی” می‌توانند منجر به اضطراب شدید و خستگی روانی شوند.
طرحواره‌درمانی کمک می‌کند فرد به جای تنبیه خود، یاد بگیرد با “بزرگسال سالم” درونش رفتار مهربان‌تری داشته باشد و با آرامش رشد کند.

 گروه‌هایی که ممکن است نیاز به ترکیب طرحواره‌درمانی با روش‌های دیگر داشته باشند

  • افراد با اختلالات حاد روان‌پریشی یا مانیا (نیاز به دارودرمانی هم‌زمان دارند)
  • کسانی که در مراحل اولیه درمان آمادگی مواجهه با احساسات عمیق را ندارند
  • افراد با اضطراب‌های موقعیتی ساده (مثل اضطراب امتحان یا سخنرانی) که ممکن است با CBT کوتاه‌مدت نتیجه بهتری بگیرند

 نکات عملی برای انتخاب درمانگر مناسب طرحواره‌درمانی

چرا انتخاب درمانگر طرحواره‌درمانی اهمیت دارد؟

طرحواره‌درمانی فرایندی عمیق، احساسی و گاه چالش‌برانگیز است.
درمانگر شما در این مسیر، نقش «هم‌سفر» و گاهی حتی «آینه‌ی درونی‌ترین احساساتتان» را دارد.
به همین دلیل انتخاب درست درمانگر نه‌تنها بر نتیجه درمان، بلکه بر احساس امنیت، اعتماد و رشد در کل مسیر درمانی تأثیر مستقیم می‌گذارد.

 ۱. اطمینان از تخصص و آموزش درمانگر در حوزه طرحواره‌درمانی

اولین گام، بررسی میزان آموزش تخصصی درمانگر در رویکرد طرحواره‌درمانی (Schema Therapy) است.
بسیاری از روان‌شناسان از مفاهیم طرحواره استفاده می‌کنند، اما همه به‌صورت رسمی در این رویکرد آموزش ندیده‌اند.

نکته کلیدی:

  • درمانگر باید دوره‌های معتبر طرحواره‌درمانی (مانند ISST یا مراکز رسمی داخلی) را گذرانده باشد.
  • بهتر است تجربه کار بالینی با مشکلاتی مشابه مشکل شما (مثلاً اضطراب، روابط ناسالم یا اختلال شخصیت) داشته باشد.

 ۲. بررسی میزان تجربه و سبک شخصی درمانگر

طرحواره‌درمانی ترکیبی از درمان شناختی-رفتاری، روان‌پویشی و دلبستگی‌محور است.
بنابراین درمانگر نیاز دارد مهارت‌های گوناگون را در کنار هم به‌کار ببرد.

در جلسه اول، از او بپرسید:

«شما معمولاً چگونه جلسات طرحواره‌درمانی را پیش می‌برید؟»
«درمان معمولاً چند مرحله دارد و چقدر زمان می‌برد؟»

درمانگر حرفه‌ای با آرامش توضیح می‌دهد که درمان شامل:

  1. شناخت طرحواره‌ها،
  2. کار روی هیجان‌ها،
  3. تقویت بزرگسال سالم،
  4. و تغییر رفتارهای ناسازگار است.

اگر پاسخ‌ها مبهم یا شتاب‌زده بود، احتمالاً درمانگر هنوز در مرحله مقدماتی تجربه است.

 ۳. احساس امنیت، همدلی و پذیرش در جلسه

طرحواره‌درمانی بدون احساس اعتماد و امنیت هیجانی پیش نمی‌رود.
شما باید بتوانید احساسات آسیب‌پذیر، ترس‌ها و حتی خشم خود را بیان کنید.

نشانه‌های یک رابطه درمانی امن:

  • درمانگر بدون قضاوت گوش می‌دهد.
  • در جلسات عجله ندارد و به احساسات شما احترام می‌گذارد.
  • اشتباهات یا مقاومت شما را با مهربانی بررسی می‌کند، نه سرزنش.

اگر بعد از چند جلسه احساس راحتی و همدلی نداشتید، می‌توانید درمانگر دیگری را امتحان کنید.

 ۴. صبر و واقع‌بینی در برنامه درمان

طرحواره‌درمانی معمولاً درمان کوتاه‌مدتی نیست.
تغییر طرحواره‌های عمیق زمان‌بر است، چون این الگوها در سال‌های اولیه زندگی شکل گرفته‌اند.

درمانگر خوب از ابتدا به شما توضیح می‌دهد که روند درمان ممکن است بین ۶ ماه تا ۲ سال طول بکشد (بسته به شدت طرحواره‌ها و همکاری شما).
او واقع‌گراست، نه وعده‌دهنده‌ی نتایج سریع.

 ۵. بررسی میزان تعهد درمانگر به فرآیند رشد شما

طرحواره‌درمانگر مؤثر فقط تکنیک‌محور نیست؛ بلکه به ارتباط انسانی و رشد تدریجی شما اهمیت می‌دهد.
در جلسات، از تمرین‌ها، گفت‌وگوهای باز و بازخوردهای صادقانه استفاده می‌کند.

درمانگری که به رشد درازمدت شما متعهد است:

  • اهداف درمان را با شما تنظیم می‌کند.
  • تمرین‌هایی برای بین جلسات می‌دهد.
  • پیشرفت‌تان را دنبال و بازبینی می‌کند.

 ۶. بررسی «تناسب شخصیتی» بین شما و درمانگر

طرحواره‌درمانی رابطه‌ای بسیار نزدیک و هیجانی است.
اگر احساس کنید سبک درمانگر بیش‌ازحد خشک، شوخ‌طبع، صریح یا حتی بیش‌ازحد مهربان است، حتماً آن را مطرح کنید.

گاهی دو درمانگر با تخصص مشابه، اما سبک متفاوت، می‌توانند نتایج کاملاً متفاوتی ایجاد کنند.
به حس درونی خود اعتماد کنید — ارتباط درمانی خوب، مثل حس “در خانه بودن” است.

 ۷. بررسی شفافیت مالی و ساختار جلسات

درمانگر حرفه‌ای از همان ابتدا هزینه جلسات، مدت هر جلسه (معمولاً ۴۵ تا ۶۰ دقیقه) و سیاست لغو یا جبران جلسه را شفاف توضیح می‌دهد.
این شفافیت باعث می‌شود ذهن شما درگیر مسائل حاشیه‌ای نشود و بتوانید تمام تمرکز را روی درمان بگذارید.

 نتیجه‌گیری

اضطراب، فقط یک واکنش لحظه‌ای به فشارهای بیرونی نیست؛ بلکه در بسیاری از موارد، ریشه در باورهای عمیق و ناخودآگاه ما دارد  همان طرحواره‌هایی که در دوران کودکی شکل گرفته‌اند و هنوز بر احساس، فکر و رفتارمان سایه می‌اندازند.

طرحواره‌درمانی با تمرکز بر شناخت و تغییر این الگوهای درونی ناسازگار، فراتر از درمان‌های سطحی عمل می‌کند.
به جای خاموش کردن موقت اضطراب، به فرد کمک می‌کند تا منبع اصلی ترس و نگرانی را بشناسد و به تدریج با «کودک درون زخمی» خود ارتباط شفابخش برقرار کند.

مزیت بزرگ این رویکرد در آن است که نه‌تنها علائم اضطراب را کاهش می‌دهد، بلکه باعث تحول شخصیتی، افزایش خودآگاهی و بازسازی روابط عاطفی سالم‌تر نیز می‌شود.
با انتخاب درمانگر مناسب و پایبندی به فرایند درمان، می‌توان یاد گرفت که حتی در شرایط پر استرس، آرامش و تعادل درونی را حفظ کرد.

 

درباره نویسنده: فرزاد میراحمدی

من فرزاد میراحمدی هستم مشاور و نویسنده 8 جلد کتاب روانشناسی. مدیر موسسه ذهن موفق و مدیر انتشارات ذهن موفق هستم. من به شما کمک می کنم در روابط عاطفی خود مسائل مهمی را یاد بگیرید و بتوانید رابطه خود را بهسازی کنید. در زمینه مسائل ذهنی و ذهن آگاهی و تکنیک های خودسازی و خودشناسی فعالیت زیادی دارم. خوشحال می شوم بتوانم کمکی به شما بکنم.
راضی بودی؟

درج دیدگاه