فهرست مطالب این مقاله
آیا تا به حال احساس کردهای درونت خاموش شده، اما نمیدانی چرا؟ انگار بدنت و ذهنت از هم جدا شدهاند و هیچچیز چیزهایی که قبلاً دوست داشتی دیگر تو را به وجد نمیآورد. شاید سالهاست دنبال روشی میگردی که فقط علائم افسردگی را آرام نکند، بلکه ریشه عصبی و فیزیولوژیک آن را هدف بگیرد. پلیواگال تراپی دقیقاً همین جا وارد میشود: رویکردی که نهفقط ذهن، بلکه سیستم عصبی تو را دوباره تنظیم میکند.
آیا احساس میکنید هیچچیز شما را خوشحال نمیکند و انگار بدنتان قفل شده است؟
آیا تلاش کردهاید افسردگیتان را با دارو یا گفتگو درمان کنید، اما نتیجهای که میخواستید نگرفتهاید؟
آیا استرسهای مزمن باعث شده سیستم عصبیتان دائماً در حالت انجماد یا بیحسی باقی بماند؟
آیا هنگام افسردگی، بدنتان سنگین میشود و نمیتوانید انرژی لازم برای شروع فعالیتها را پیدا کنید؟
آیا به دنبال درمانی هستید که فقط روان شما را هدف نگیرد، بلکه مستقیماً بدن و اعصابتان را تنظیم کند؟
آیا از حملات اضطرابی، بیقراری یا قطع ارتباط با خودتان رنج میبرید و نمیدانید علتش چیست؟
آیا شنیدهاید که پلیواگال تراپی میتواند افسردگی را از طریق عصب واگ درمان کند و میخواهید بدانید چطور عمل میکند؟
افسردگی از منظر نظریه پلیواگال: چرا بدن ممکن است «خاموش شود»؟
وقتی از افسردگی حرف میزنیم، معمولاً ذهنمان میرود سمت غم، ناامیدی یا افکار منفی. اما نظریه پلیواگال نگاه ما را کاملاً تغییر میدهد. این رویکرد میگوید افسردگی فقط یک وضعیت ذهنی نیست؛ یک واکنش عصبی-بدنی عمیق است که بدن برای بقا انتخاب میکند.
به بیان سادهتر:
وقتی سیستم عصبی شما احساس خطر، بیقدرتی یا فشار مزمن کند، ممکن است تصمیم بگیرد خاموش شود تا انرژیاش را حفظ کند. این “خاموشی” همان جایی است که بسیاری از افراد آن را افسردگی تجربه میکنند.
افسردگی بهعنوان یک «حالت بقا»
طبق نظریه پلیواگال، بدن ما سه مسیر اصلی برای واکنش به دنیا دارد:
- اتصال اجتماعی (Ventral vagal)**: حالت آرام، امن و توانمند
- جنگ/گریز (Sympathetic): حالت فعال، مضطرب یا آماده مقابله
- خاموشی، بیحسی، فروپاشی (Dorsal vagal): حالتی که بدن انرژی را پایین میآورد
وقتی استرسهای زندگی طولانی شوند و راهی برای فرار یا مقابله وجود نداشته باشد، بدن وارد این حالت سوم—فروپاشی عصبی—میشود. این دقیقاً همان جایی است که افسردگی میتواند شکل بگیرد.
بدن میگوید:
«اوضاع برایم بیش از حد سخت است… بهتر است خاموش شوم تا دوام بیاورم.»
این جمله شاید احساسی به نظر برسد، اما در واقع یک مکانیزم نوروبیولوژیک است.
چرا بدن “خاموش” میشود؟
وقتی سیستم عصبی متوجه میشود:
- نمیتواند از یک موقعیت فرار کند
- نمیتواند با آن بجنگد
- احساس بیپناهی و ناتوانی طولانی میشود
- یا ارتباطات امن و حمایتگر کاهش مییابد
بدن از مسیر عصب واگ پشتی (Dorsal Vagus) فرمان توقف میدهد. نتیجه چیست؟
- خستگی عمیق
- بیانگیزگی
- سنگینی بدن
- کند شدن فکر
- قطع ارتباط با احساسات
- بیحسی عاطفی
این علائم افسردگی اتفاقی نیستند؛ یک برنامه بقا هستند.
وقتی افسردگی را از نگاه پلیواگال میفهمیم، قضاوت کم میشود
فهم این موضوع که «بدن من دارد از من محافظت میکند» میتواند نگاه فرد را کاملاً عوض کند.
بهجای اینکه با خودتان بگویید:
«چرا اینقدر بیحال و بیارادهام؟»
میتوانید ببینید که جسمتان تلاش میکند شما را از فشار بیشازحد نجات دهد.
این تغییر زاویه دید باعث کاهش احساس شرم، خودسرزنشی و در نهایت باز شدن مسیر درمان میشود.
افسردگی نتیجه خراب شدن نیست؛ نتیجه زیاد تحمل کردن است
یکی از جذابترین بخشهای نظریه پلیواگال این است که افسردگی را یک «خرابی» نمیبیند.
بلکه میگوید:
«سیستم عصبی شما بیشتر از ظرفیتش تحمل کرده است و حالا به حالت حفاظت رفته است.»
این نگاه برای بسیاری از بیماران آرامبخش است؛
چون افسردگی را تبدیل میکند به یک وضعیت قابلدرک، قابلتوضیح و قابلتغییر.

چگونه عصب واگ و سیستم عصبی وِنتِرال میتوانند افسردگی را تغییر دهند؟
اگر بخواهیم بفهمیم پلیواگال تراپی چطور میتواند افسردگی را بهتر کند، باید سراغ یک بازیکن اصلی برویم: عصب واگ. این عصب طولانی و پیچیده از مغز تا اندامهای داخلی کشیده شده و مثل یک خط تلفن دائمی، پیامهای آرامش، امنیت یا تهدید را در بدن پخش میکند.
اما نکته مهمتر این است: زمانی که بخش «ونترال واگال» فعال باشد، بدن در امنترین حالت عصبی خود قرار میگیرد؛ حالتی که افسردگی کمترین قدرت را دارد.
عصب واگ دقیقاً چیست و چرا اینقدر مهم است؟
عصب واگ مثل یک «کابل اصلی تنظیم اعصاب» عمل میکند.
وظیفهاش این است که:
- سرعت ضربان قلب را تنظیم کند
- کیفیت تنفس را تغییر دهد
- هضم را کنترل کند
- احساسات را تعدیل کند
- و حتی نحوه ارتباط ما با دیگران را شکل دهد
بیش از ۸۰٪ مسیرهای عصبی واگ از بدن به مغز میروند، نه از مغز به بدن.
این یعنی:
بدن قبل از ذهن تصمیم میگیرد در چه حالتی باشد—آرام، مضطرب یا افسرده.
وقتی مسیر ventral vagal فعال شود، بدن وارد حالتی میشود که به آن حالت تعامل اجتماعی یا حالت امنیت میگویند.
حالت ونتِرال واگال: نقطه مقابل افسردگی
وقتی این حالت فعال است، شما:
- انرژی متعادل و کافی دارید
- احساس اتصال به دیگران میکنید
- به آینده امید دارید
- ذهنتان روشنتر کار میکند
- و بدنتان آرام اما بیدار است
این همان چیزی است که اکثر آدمهای درگیر افسردگی از دست دادهاند:
اتصال با بدن، با خود و با دیگران.
وقتی عصب واگ ونترال فعال نیست چه اتفاقی میافتد؟
وقتی به دلیل استرس مزمن، تروما یا فشارهای حلنشده مسیر ventral vagal غیرفعال شود، بدن وارد دو مسیر دیگر میشود:
- سمپاتیک → اضطراب، بیقراری، تنش
- دورسال واگال → خاموشی، بیحسی، افسردگی
فرد افسرده معمولاً در حالت دوم گیر کرده است.
اما خبر خوب؟
عصب واگ قابلیت «تمرین دادن» و «بازآموزی شدن» دارد. یعنی میتوان به بدن کمک کرد دوباره به حالت ventral vagal برگردد حالت آرام، امن و زنده.
عصب واگ چطور افسردگی را تغییر میدهد؟
در پلیواگال تراپی، درمانگر تلاش میکند به سیستم عصبی مراجع یاد بدهد:
- احساس امنیت را دوباره تجربه کند
بدون این حس، هیچ درمانی عمیق عمل نمیکند. - بدن را از حالت خاموشی به حالت حضور برگرداند
از طریق تنفس، حرکتهای کوچک، صدا، و تمرینهای بینفردی. - پیامهای جدید به مغز بفرستد
وقتی بدن امن شود، مغز افکار افسردهوار را کمتر ارسال میکند. - توانایی «تحمل احساسات» را تقویت کند
افسردگی اغلب از ناتوانی سیستم عصبی در تنظیم احساسات شدید ایجاد میشود. - ارتباط اجتماعی را دوباره فعال کند
چون ventral vagal با چشمها، صورت، صدا و تعامل انسانی ارتباط مستقیم دارد.
وقتی این مسیر فعال شود، بدن کمکم از حالت shutdown بیرون میآید و به حالت انرژی طبیعی نزدیک میشود.
چه نشانههایی میگوید عصب واگ شما فعال و سالم است؟
افرادی که ventral vagal خوبی دارند معمولاً این ویژگیها را تجربه میکنند:
- چهره آرام و نرم
- ارتباط چشمی راحت
- توانایی خندیدن و واکنش نشان دادن
- تنفس عمیق و روان
- واکنشهای احساسی متعادل
- توانایی برقراری رابطه با دیگران
اینها دقیقاً چیزهایی هستند که در افسردگی معمولاً کاهش مییابد.
فعالسازی عصب واگ: یک مسیر عملی برای درمان افسردگی
پلیواگال تراپی تمرکز دارد بر:
- تنفس ونتِرال (آرام و طولانی)
- تحریک صوتی واگ (از طریق تون صدا یا موسیقی درمانی)
- تمرینهای زمینسازی (grounding)
- توجه به حرکات کوچک گردن و صورت
- آگاهی بدنی از وضعیتهای عصبی
- ایجاد تجربههای کوچک و تکراری از «امنیت»
این تکنیکها به نوعی سیستم عصبی را بازتنظیم میکنند.
نه اینکه افسردگی یکباره برطرف شود، بلکه بدن کمکم یاد میگیرد از حالت انجماد بیرون بیاید و دوباره به زندگی پاسخ دهد.
چرا این رویکرد اینقدر متفاوت است؟
زیرا روی علت عصبی افسردگی کار میکند، نه فقط روی افکار.
خیلی از درمانها روی ذهن متمرکزند، اما پلیواگال میگوید:
«اگر بدن احساس امنیت نکند، ذهن هرگز نمیتواند سالم باشد.»
این رویکرد یک قدم جلوتر میرود و افسردگی را چیزی فراتر از غم یا کمبود شیمیایی میبیند—یک اختلال در تنظیم سیستم عصبی.

ورود به وضعیت «شاتداون»: پیوند بین خاموشی عصبی (Dorsal Vagal) و علائم افسردگی
اگر افسردگی را تجربه کرده باشید، احتمالاً آن حس سنگینی عجیب را میشناسید؛ حالتی که انگار بدنتان از درون خاموش شده و ذهنتان نمیتواند حتی یک قدم به جلو بردارد.
نظریه پلیواگال این وضعیت را «شاتداون عصبی» مینامد؛ یک حالت دفاعی که توسط بخش پشتی عصب واگ (Dorsal Vagal) کنترل میشود.
این همان جایی است که افسردگی و فیزیولوژی بدن به هم میرسند.
خاموشی عصبی چیست؟
خاموشی عصبی یعنی بدن تصمیم میگیرد حداقل انرژی ممکن را مصرف کند تا از شما در برابر فشار بیشازحد محافظت کند.
این حالت معمولاً زمانی فعال میشود که:
- بدن احساس درماندگی طولانی کند
- فرصت فرار یا دفاع وجود نداشته باشد
- استرس مزمن به آستانه مقاومت برسد
- احساس امنیت کاملاً از بین برود
در این حالت بدن از مسیر dorsal vagal فرمان خاموشی میدهد؛ دقیقاً مانند زمانی که یک دستگاه بیشازحد داغ شده و برای آسیب ندیدن، خودش را خاموش میکند.
رابطه مستقیم بین «خاموشی» و «افسردگی»
جالب است بدانید بسیاری از علائم افسردگی که به عنوان اختلال روانی میشناسیم، از نگاه پلیواگال در واقع علائم خاموش شدن فیزیولوژیک بدن هستند:
- بیحسی عاطفی
- خستگی شدید
- کاهش انگیزه
- قطع ارتباط با احساسات
- سنگینی اندامها
- کند شدن واکنشها
- بیتفاوتی نسبت به محیط
- کم شدن میل به تعامل اجتماعی
اینها پاسخهای روانی نیستند؛ نشانههایی هستند که سیستم عصبی دارد شما را از «بار اضافی» محافظت میکند.
چرا بدن به سمت شاتداون میرود؟
وقتی بدن شما در یک تهدید گیر بیفتد و هیچ راهی برای خروج نداشته باشد، وارد سه حالت میشود:
- مبارزه
- فرار
- خاموشی (Freeze/Shutdown)
حالت سوم زمانی اتفاق میافتد که دو تای اول غیرممکن باشند.
به همین دلیل در بسیاری از تجربههای تروما، رابطه ناسالم طولانیمدت، ناامیدی شدید، استرس مزمن یا حتی افسردگیهای بیدلیل، بدن به سمت خاموشی میرود.
بدن میگوید:
«شرایط خیلی سنگین است… بهتر است انرژی را ذخیره کنم.»
چگونه شاتداون روی مغز و احساسات اثر میگذارد؟
در حالت dorsal vagal:
- جریان خون به مغز کاهش مییابد
- ضربان قلب پایین میآید
- تنفس کمعمق میشود
- سیستم گوارش کند میشود
- بدن وارد حالت «صرفهجویی شدید انرژی» میشود
مغز این وضعیت را به شکل احساسات زیر تجربه میکند:
- بیمعنایی
- فقدان امید
- بیانرژی بودن
- عدم توانایی تصمیمگیری
- قفل شدن ذهن
و این دقیقاً همان چیزی است که ما آن را «افسردگی» مینامیم.
چطور بفهمیم افسردگی ما از نوع شاتداون است؟
افرادی که در حالت dorsal vagal گیر کردهاند معمولاً این ویژگیها را دارند:
- صبحها بیدار شدن برایشان سخت است
- انرژیشان ناگهان افت میکند
- احساس میکنند در بدنشان نیستند (قطع ارتباط بدنی)
- صدا و چهرهشان خسته یا بیروح است
- احساسات مثبت به سختی تجربه میشود
- تماس چشمی کم
- دوست داشتن فردی یا چیزی برایشان دشوار است
اینها نشانه فرار نیستند؛ نشانه خاموشی هستند.
چگونه از حالت شاتداون خارج میشویم؟
پلیواگال تراپی دقیقاً روی همین نقطه تمرکز میکند:
برگرداندن بدن از حالت خاموشی به حالت حضور و امنیت.
این کار از طریق موارد زیر انجام میشود:
- فعالسازی تدریجی مسیر ventral vagal
- استفاده از صدا، تنفس و حرکتهای کوچک
- تمرینهای «زمینسازی» برای برگشتن به بدن
- ایجاد ارتباط ایمن با درمانگر
- تجربههای کوچک اما مکرر از حس امنیت
- جلوگیری از تحریک بیشازحد (زیرا بدن ممکن است دوباره خاموش شود)
در این فرآیند بدن یاد میگیرد بهجای خاموش شدن، با تهدید مقابله سالمتر داشته باشد.
چرا شناخت حالت شاتداون مهم است؟
چون بسیاری از افراد سالها با افسردگی دستوپنجه نرم میکنند بدون اینکه بدانند که مشکلشان «اختلال فکر» نیست؛ اختلال در تنظیم سیستم عصبی است.
وقتی درمانگر بفهمد مراجع در dorsal vagal گیر کرده، مسیر درمان کاملاً متفاوت میشود:
- درمان از ذهن شروع نمیشود
- از بدن و از پایینترین لایه سیستم عصبی آغاز میشود
این یعنی ابتدا نیاز داریم بدن را از حالت کمانرژی «نجات» دهیم تا ذهن بتواند دوباره کار کند.

تمرینها و تکنیکهای پلیواگال برای بازتنظیم سیستم عصبی در افسردگی
پلیواگال تراپی فقط یک نظریه نیست؛ یک جعبهابزار عملی است که با چند تکنیک ساده اما کاملاً علمی، بدن را از حالت «خاموشی و بیانرژی افسردگی» بیرون میآورد و وارد مدار آرامش، انگیزه و اتصال اجتماعی میکند. نکته مهم این است که این تمرینها بهجای ذهن، مستقیماً سیستم عصبی را هدف میگیرند؛ یعنی از جایی شروع میکنند که افسردگی واقعاً آنجا گیر کرده است.
در ادامه مؤثرترین تمرینهای پلیواگال برای افسردگی را با توضیح دقیق و قابلفهم میخوانی:
۱. تنفس واگال (Vagal Breathing): کلید طلایی خروج از حالت فروپاشی
این تمرین یکی از پایههای پلیواگال است و برای افسردگی شدید فوقالعاده قدرتمند عمل میکند.
چطور انجامش بدهیم؟
- دم ۴ ثانیه
- نگهداشتن ۲ ثانیه
- بازدم ۶–۸ ثانیه (این قسمت مهمترین بخش است)
- ۶ دور تکرار
چرا اثر دارد؟
بازدم طولانی، سیگنال «امنیت» را از طریق عصب واگ به مغز میفرستد. این دقیقاً همان چیزی است که افسردگی از بدن گرفته است.
۲. تمرین صداسازی واگ (Vocal Vagal Stimulation): استفاده از ارتعاش برای بیدار کردن بدن
عصب واگ به صدا و ارتعاش واکنش فوقالعادهای دارد. به همین دلیل زمزمهکردنِ ساده میتواند بدن را از حالت یخزدگی افسردگی بیرون بکشد.
روش انجام:
- یک بازدم طولانی
- در پایان بازدم با صدای «مـــم» یا «آاااوم» ارتعاش ایجاد کن
- ۵ تا ۱۰ بار تکرار
فایده:
ارتعاش، قسمتهای صورت، گلو و قفسه سینه را فعال میکند و قدرت عصب واگ را بالا میبرد.
۳. تماس چشمی امن (Safe Gaze): سادهترین راه برای فعالسازی «سیستم مشارکت اجتماعی»
افراد افسرده معمولاً از نگاهکردن اجتناب میکنند، چون سیستم عصبیشان در حالت خاموشی است. تماس چشمی کوتاه اما امن میتواند بدن را وارد مدار تعامل کند.
روش انجام:
با یک فرد امن یا حتی تصویر یک چهره آرام، ۵–۱۰ ثانیه تماس چشمی کوتاه برقرار کن.
اثر:
سیستم اجتماعی فعال میشود و بدن از حالت انزوا خارج میشود.
۴. تکنیک «اورینتینگ» (Orienting): برگرداندن مغز از درونگرایی افسردگی به محیط امن
در افسردگی، فرد در افکار سنگین غرق میشود و ارتباط با محیط قطع میگردد. اورینتینگ مغز را دوباره به این لحظه برمیگرداند.
روش انجام:
در اتاق بچرخ و به آرامی ۵–۷ چیز را ببینی، نه نگاه کنی.
فقط مشاهده:
رنگ، بافت، نور، فاصله.
اثر:
بدن پیام میگیرد: «اینجا امن است» و از حالت فروپاشی بیرون میآید.
۵. حرکات کوچک و ملایم مفصلی (Micro-Movements): بیدار کردن انرژی بدن
افسردگی بدن را کاملاً کند میکند. حرکات بسیار کوچک (نه ورزش سنگین) بهترین نقطه شروع هستند.
مثال:
- چرخشهای کوچک گردن
- باز و بستهکردن شانهها
- تکان آرام دستها
- خم و راستشدن ملایم
این حرکات پیام «زنده بودن» را دوباره به عصب واگ میفرستند.
۶. تمرین لمس امن (Self-Soothing Touch): ترمیم حس امنیت در بدن
بدن افسرده اغلب احساس بیحسی یا قطع ارتباط دارد. لمس امن کمک میکند دوباره اتصال برقرار شود.
روش انجام:
- یک دست روی قلب
- یک دست روی شکم
- چند نفس آرام
یا
- دستها را روی شانههای خود بگذار
- چند ثانیه به آرامی فشار ملایم بده
اثر:
کورتیزول پایین میآید و سیستم عصبی وارد حالت ایمنی میشود.
۷. تکنیک صندلی امن (Safe Anchor Position): ایجاد ثبات در روزهای افسردگی شدید
این تکنیک مثل یک «نقطه بازگشت» عمل میکند.
روش انجام:
- صاف بنشین
- پاها روی زمین
- دستها روی رانها
- بدن را سنگین و محکم حس کن
- ۳۰ ثانیه بمان
فایده:
سیستم عصبی دوباره احساس کنترل و ثبات را به دست میآورد.
چطور از این تمرینها برای درمان افسردگی استفاده کنیم؟ (برنامه پیشنهادی)
برای شروع کافی است روزی ۵ تا ۱۰ دقیقه این ترکیب را انجام دهی:
- ۲ دقیقه تنفس واگال
- ۱ دقیقه ارتعاش صدا
- ۱ دقیقه تماس چشمی امن
- ۲ دقیقه حرکات کوچک
- ۱ دقیقه لمس آرام
اگر یک هفته انجام دهی، تغییرات واضحی را حس میکنی:
- انرژی بیشتر
- حضور ذهن
- کاهش بیحسی
- بازگشت انگیزه
- کاهش افکار سنگین
مزایا و محدودیتهای پلیواگال تراپی در درمان افسردگی: واقعیت یا علم شبهروانشناختی؟
پلیواگال تراپی در سالهای اخیر به یکی از بحثبرانگیزترین و البته جذابترین رویکردهای درمانی تبدیل شده است. برخی آن را «درمان معجزهگر» میدانند، برخی دیگر آن را بیشازحد بزرگشده تلقی میکنند. اما حقیقت—مثل همیشه—در نقطه میانی قرار دارد. برای اینکه کاربر تصمیم آگاهانه بگیرد، لازم است هم مزایا و هم محدودیتهای واقعی این روش را بدون اغراق و بدون نفی، بررسی کنیم.
مزایای پلیواگال تراپی در درمان افسردگی
۱. رویکرد بدنمحور برای افسردگیهایی که درمانهای ذهنمحور جواب نمیدهند
بسیاری از افراد افسرده انرژی، انگیزه یا تمرکز لازم برای رواندرمانی کلاسیک ندارند. پلیواگال از بدن شروع میکند، نه از ذهن—و همین نقطه شروع برای بسیاری از مراجعان کاملاً تحولآفرین بوده.
۲. بازتنظیم سیستم عصبی، نه فقط مدیریت علائم
پلیواگال تراپی مستقیماً روی عصب واگ و سیستم عصبی خودمختار کار میکند؛ جایی که افسردگی معمولاً آن را مختل میکند.
نتیجه؟
- بهبود انرژی
- کاهش بیحسی
- افزایش انگیزه
- احساس امنیت و آرامش بیشتر
اینها فقط “علائم” نیستند؛ اثرات تنظیم سیستم بدنی هستند.
۳. قابل انجام در خانه و بدون نیاز به تجهیزات
تمرینهای سادهای مثل:
- تنفس واگال
- ارتعاش صدا
- لمس آرام
- حرکات کوچک
در هرجایی قابل انجاماند و برای کاهش علائم افسردگی بسیار کاربردی هستند.
برای افرادی که دسترسی به درمانگر ندارند، این یک مزیت بسیار مهم است.
۴. قابلیت ترکیب با درمانهای دیگر (رواندرمانی، دارودرمانی، CBT)
پلیواگال در تضاد با درمانهای دیگر نیست؛ بلکه آنها را تقویت میکند.
بدن که آرامتر شد،
ذهن بهتر کار میکند.
در نتیجه CBT، گفتوگو درمانی و حتی دارو اثر بیشتری نشان میدهند.
۵. مناسب برای افسردگیهایی که ریشه در تروما یا انزوا دارند
اگر افسردگی با:
- تروما
- احساس قطع ارتباط
- خاموشی هیجانی
- انزوا
همراه باشد، پلیواگال تراپی بهطور ویژه مؤثر است. چون دقیقاً سیستم مشارکت اجتماعی را فعال میکند.
محدودیتهای پلیواگال تراپی که باید با صداقت گفته شوند
۱. برای افسردگی شدید یا سایکوتیک به تنهایی کافی نیست
اگر افسردگی شدید، عمیق یا همراه با:
- افکار خودآسیبرسان
- توهم
- اختلالات جدی خواب
باشد، پلیواگال تراپی بهتنهایی پاسخگو نیست و باید کنار درمان تخصصی روانپزشکی استفاده شود.
۲. نیاز به تداوم دارد؛ اثر فوری و معجزهای ندارد
بسیاری از مخاطبان انتظار دارند با چند تمرین تنفسی، افسردگی ناپدید شود.
این باور غیرواقعی است.
پلیواگال یک روند تدریجی تنظیم سیستم عصبی است و معمولاً بعد از یک تا سه هفته اثرات اولیهاش دیده میشود.
۳. همه افراد از تمرینها واکنش یکسان نمیگیرند
بعضی افراد در شروع تمرینها:
- احساس بیقراری
- سوزش بدن
- گریه
- اضطراب
را تجربه میکنند.
این طبیعی است و معمولاً نشانه خروج بدن از حالت یخزدگی است.
اما نشان میدهد این روش برای همه یک مسیر خطی و ساده نیست.
۴. شواهد علمی در حال رشد است، اما هنوز کامل نیست
پلیواگال نظریهای علمی و معتبر است،
اما:
- همه جوانب آن اثبات قطعی نشده
- برخی محققان با بخشهایی از نظریه پورجز اختلاف دارند
- پژوهشهای طولانیمدت محدودند
این یعنی باید با دید واقعبینانه به آن نگاه کرد، نه با اغراق.
۵. نیازمند آگاهی و راهنمایی در موارد تروماست
برای افرادی که سابقه تروما دارند، انجام برخی تمرینها (مثل تماس بدنی یا تنفس عمیق) بدون همراهی درمانگر ممکن است احساسات سرکوبشده را فعال کند.
در چنین مواردی، بهتر است با مشاوره متخصص انجام شود.

پلیواگال تراپی؛ پلی میان بدن، احساس امنیت و رهایی از افسردگی
افسردگی فقط یک اختلال ذهنی نیست؛ یک تجربه عمیق جسمانی است که سیستم عصبی را در حالت «خاموشی، بیانرژی و انزوا» گیر میاندازد. پلیواگال تراپی دقیقاً به همین لایه پنهان نگاه میکند؛ جایی که بدن تصمیم میگیرد در برابر فشارها چگونه واکنش نشان دهد منجمد شود، عقبنشینی کند یا دوباره جان بگیرد.
تمرینهای ساده اما علمی این رویکرد از تنفس واگال تا صداسازی، تماس چشمی و حرکات کوچک به بدن اجازه میدهند آرامآرام از حالت فروپاشی بیرون بیاید و وارد مدار «اتصال، انگیزه و حضور» شود.
مزیت بزرگ پلیواگال این است که:
- قابل انجام در خانه است،
- با درمانهای رایج سازگار است،
- و برای افسردگیهای ناشی از تروما یا بیحسی هیجانی بسیار مؤثر عمل میکند.
در عین حال باید واقعبین بود: این روش معجزه نمیآورد و جایگزین درمان تخصصی در افسردگی شدید نیست. اما میتواند یک قطعه گمشده مهم در کنار درمانهای دارویی و رواندرمانی باشد—قطعهای که با بازتنظیم سیستم عصبی، بدن را دوباره به تجربه امنیت، انرژی و امید برمیگرداند.
در نهایت پلیواگال تراپی به ما یادآوری میکند که:
برای درمان افسردگی، گاهی لازم است به جای ذهن، از بدن شروع کنیم.
درباره نویسنده: فرزاد میراحمدی
مطالب مرتبط
مطالب مرتبط
آخرین مطالب
خودتنظیمی عصبی چیست و چگونه با تمرین ممکن میشود؟
نوامبر 17, 2025|
تمرینهای روزانه برای آرامسازی بدن و ذهن
نوامبر 17, 2025|
درمان افسردگی با پلیواگال تراپی
نوامبر 17, 2025|
تفاوت پلیواگال تراپی و سوماتیک تراپی
نوامبر 15, 2025|
نظریه پلیواگال چیست؟ نگاهی ساده به علم آرامش بدن
نوامبر 15, 2025|
درمان تروما با سوماتیک تراپی
نوامبر 3, 2025|